حمزه سید الشهدا(ع)-شهادت

 

 

نیزه ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست

آن صلابت، آن شجاعت، آن همه هیبت شکست

دور از چشم نبی، افتاد علمدارش زمین

آن شکوه و هِیمنه، در موجی از حیرت شکست

ناگهان پیچید در دشتِ اُحد این مرثیه

تک سوارِ یل، یلِ پیغمبر رحمت شکست

در یمینِ جبهه میجنگید حیدر، یک تنه

در یسارِ جبهه یک سردار ، یک امّت شکست

فرصتَش را مغتنم دید و جگرخواره، رسید

سینۀ شیر رسولُ الله، بی مُهلت شکست

چون جگرخواره دلِ آن شیر، بر دندان کشید

مُثله شد آن قامتِ چون سَرو، آن عزت شکست

تا به بالین عمو آمد پَیمبر آه آه

بر کمر دستی گرفت و گفت: این قامت شکست

یادم آمد از علمدار رشید کربلا

از غمش پشت حسین آنروز با شدّت شکست

بی علم، بی دست، با صورت، زمین افتاده بود

گفت آقاجان؛ غرورم پیش این ملت شکست

من شنیدم سنگ بارانت کنند این کوفیان

خوب شد پیشانی اَم پیش از تو با ضربت شکست

من نباشم تا ببینم زینبت را میزنند

وای از آندم که حریم بانوی عصمت شکست

وای اگر گویند؛ حمله بر حرم آزاد شد

آه از آن ساعت که دشمن در حرم حرمت شکست

گوشواره، دستبند، خلخال، اینها جای خود

حرمت معجر شکست و حرمت عترت شکست

یا ز غم باید بمیرم، یا رَود از دیده خون

مهدیا!!! بازآ که دیگر حرمت غیرت شکست

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)-مدح و روضه

 

 

ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی

با خاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی

مثل حسن تفسیر ذکر «یاکریمی»

مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی

بوی حسن می آید از صحن و سرایت

تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت

با چشم هایِ خود گره وا می کنی تو

می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو

با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو

«ری» را حسینیۀ زهرا می کنی تو

ما تا قیامت خاک بوسِ این حریمیم

مدیونِ احسان تو آقایِ کریمیم

عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری

بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری

این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری

«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»

از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی

الحق ز یارانِ امامِ هادی هستی

ما را تو از دستان غم آزاد کردی

از خاک نفرین گشتۀ ما یاد کردی

در خاک ری کرببلا ایجاد کردی

این سرزمین را تو حسین آباد کردی

بی شک تو را زهرا فرستاده به ایران

مدیون تو هستیم و آقای خراسان

خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم

با نوکران بی قرارت گریه کردیم

هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم

سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم

شاید تسلایِ دل مادر نماییم

شاید که از شرمندگی ها در بیاییم

صحن و سرای تو دیارِ گریه کن هاست

هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست

صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست

چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست

دلداده و سرگشته ایم الحمدلله

ما یارِ مادر گشته ایم الحمدلله

با یک سلام از کویِ تو پر باز کردیم

تاگوشۀ صحنِ حسین پرواز کردیم

سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم

مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم

راه رسیدن تا خدا تنها حسین است

زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است

شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد

پیراهنی که جای صدها چنگ دارد

مادر شکایت ها ز روز جنگ دارد

گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد

گوید مرا با روضه هایت پیر کردی

مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی

مانند من ترکیبِ ابرویت بهم ریخت

با هر تکانِ ضربه گیسویت بهم ریخت

خوردی زمین و وضع پهلویت بهم ریخت

آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت

خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو

آشفته گیسو زیرِ دست و پا شدی تو

بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت

بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت

بر خیزران و تشت و قومی مست لعنت

بر آنکه دندان تو را بشکست لعنت

با هر تکان خیزران زینب زمین خورد

از تشت افتاد و سرت با لب زمین خورد

سگ هار شده وهابی


دیگر به جهان زار شده وهابی

در چشم همه خار شده وهابی

با این 2 جنایتی که کرده ، پیداست

مانند سگ هار شده وهابی

هتک حرمت به صحابه حضرت رسول

سروده ای جهت هتک حرمت به صحابه رسول اکرم(ص)

آقا بیا که ناله زهرا شروع شد
پایان رسیده فاطمیه یا شروع شد؟
صدها گره نشسته به پیشانی ات، درست...
کاری بکن، جسارت اعدا شروع شد
باز این چه شورش است که رخ داده در دمشق
خون ها به جوش آمده نجوا شروع شد
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی ست
صدها گریز روضه به یکجا شروع شد
با نبش قبر جعفر طیار و بن عدی
داغ علی اصغر لیلا شروع شد
نزدیک خیمه گاه رقیه رسیده اند
بی حرمتی به زینب کبری شروع شد
از من به جز دعا و غزل انتظار نیست
عجل فرج به صدر دعاها شروع شد
شکر خدا که مادر ما مرقدی نداشت
حجت برای شیعه زهرا تمام شد


شاعر: امیرحسام یوسفی

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره)



لطف تاریخ ها به تکرار است

به مرور هزاره های قدیم

به نگاه و تجاربی که جدید

نه به شکلی که مانده در تقویم

مثلا فرض کن زمان علی ست

روزگار بنی امیه شده است

شیعه در غربت علی پنهان

اُموی ها دوباره آمده و

فکر جنگند با امام زمان

حکمیت نرفته وا ندهیم!

با خودت فکر کن که بی طرفی

عاقبت انتخاب خواهی کرد

یا که از اصل می شوی آباد

یا در آخر خراب خواهی کرد

مرز صفّین مثل مو شده است

در همین گیر و دار می بینی

همه جای جهان پر از سلفی ست

و تو ماندی در این میان که دلت

آن طرف رفته یا که این طرفی ست؟!

راستی نهروان همین بغل است!

شک و تردید می کند کاری

که فقط توبه از گناه کنی

دیگران راه را بیابند و

بنشینی فقط نگاه کنی

کربلا، با من و تو شکل گرفت

یک نفر می شود حبیب و دو بار

جان فدا می کند امامش را

یک نفر حُجر می شود که دو بار

قبر او رو کند مرامش را

شیعه یعنی تو هم دومرتبه باش

بار دوم برای من چیزی ست

قدر پوسیدن و نپوسیدن

یا پس از قرن ها فنا شده ام

یا که چون چشمه گرم جوشیدن

حال و روز مرا ببین و بترس!

گم شده م بین دست و پا زدنم

وسط زرق و برق عاریه ای

وسط منجلابی از زن و پول

بین یک خلسۀ معاویه ای

شدم از عمر و عاص ها بدتر...

به من از من شبیه تر شده است

این در آیینه مثل من، این من

بی تفاوت ترین منی که رو به رویم

شده مانند شیشه ای نشکن

کاری از سنگ بر نمی آید

قبری آن سو شکافت، این سوتر

به لب بازِ گور خندیدیم

مرگ را پشت سر گذاشته و

هی به اهل قبور خندیدیم

خنده کن تا به گریه اش برسیم

قصه خوانی قدر شدیم و چه سود؟

پند تاریخ یادمان رفته است

روزگاری دری شکست اما

اثر میخ یادمان رفته است

لگد روزگار سنگین است!

حرف آخر؛ هنوز عاشورا

احتمال وقوع خواهد داشت

وارث کربلا که برگردد

قصه از نو شروع خواهد داشت

سیصد و سیزده نفر کافی ست!

محسن ناصحی

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره)



تاریخ ز تکرار خودش گریان است

با نوح بگو که نوبت طوفان است

از مرقد حجر ابن عدی فهمیدیم

از چیست مزار فاطمه پنهان است

میثم مؤمنی نژاد

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره) و جعفر طیار(ع)



شکر، ای مادر من قبر شما پنهان است

قبر مخفی شده ات، حکمت جاویدان است

بر سر سفره ی حیدر همه شان سیر شدند

حرمت نان و نمک در روش مردان است

کربلا کینه ی اینان مگر از بین نرفت؟

قبر آتش زدن از بخش کدام ایمان است؟

صبر ما کم شده، خون دلمان می جوشد

صبح نزدیک نشد؟ ماه چرا پنهان است؟

همه چون لشگر عباس فقط منتظریم

تیغ ها تیز و فقط منتظر فرمان است

پسرت مانده، دعا کن برسد مادر جان

آن که فرمانده این لشگر عشق است آن است

سید مجتبی ربیع نتاج

حجر بن عدي


يا علي.....

شيعه تنها مدد از حضرت حيدر گيرد

از دل خاك چو حجر بن عدي پر گيرد

در دفاع از حرم دختر مولا حتي

او كفن پاره كند زندگي از سر گيرد

  حميد رضا برقعي  

حُجر هم مانند زهرا(س)بي حرم!



عشق را از مرتضی آموخـتم

چشم بر اصحاب مولا دوختم

حُجر هم مانند زهرا(س)بي حرم!

باز شد زخم مدينه ، سوختم

اصغر چرمي

نبش قبر حُجر ، داغي بر دل شيعه گذاشت

دشمن مولا به دل ، بغض و نفاق و كينه داشت

بر دل هر مسلم آگاه دردي تازه كاشت

گر به حُجر و جَعفر طيار توهين شد ولي!

نبش قبر حُجر ، داغي بر دل شيعه گذاشت


(تقديم به ساحت مقدس اصحاب پيامبر ص ارسال جهت اطلاع رساني)

اصغر چرمي

قبر حُجربن عُدي تاراج شد با دست زور


شنيدم كه علماي وهابيت گفته اند ، با رأي قرآن اين بي احترامي به

صحابه را ادامه مي دهند



آيات خدا را به درستي نكند درك

آن كس كه به دل بغض علي(ع) را بگزيند

-------------

عشق را از مرتضی آموخـتم

چشم بر اصحاب مولا دوختم

حُجر هم مانند زهرا(س)بي حرم!

باز شد زخم مدينه ، سوختم

----------------

بارالها ظلم شد بر شيعه تا يوم النّشور

قبر حُجربن عُدي تاراج شد با دست زور

بس نبود اين داغ بر قلب امام عصر(عج)،كه

مرقدي آتش گرفت ، با دست نااهلان كو ر


(تقديم به ساحت مقدس اصحاب پيامبر ص)

اصغر چرمي

لعنت بر وهابی مرگ بر اسرائیل


یک خشت از این حرم اگر کم بشود

باشیعه ی مرتضی طرف خواهی شد

لعنت بر وهابی مرگ بر اسرائیل

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره)




(یَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‏ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ) دخان / 16

منتظر آن روز بزرگ باش که از آن ها به عذاب سخت

انتقام خواهیم گرفت.

 

ای قوم حرامیِ سراپا تضلیل

بازیچه ی دست صهیون و اسرائیل!

طوفان عقوبت خدا در راه است

«تَرْمِیهِم بـِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّیل»

یوسف رحیمی

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره)




نه چنانیم که آب از سرمان رد بشود

نگذاریم که این فاجعه بی حد بشود

به تولی و تبری شده تاکید ولی

یکی از این دو مهم، گاه موکد بشود

من ز ترس عدو از مرقدتان فهمیدم

لایق هر جسدی نیست که مرقد بشود

بی گمان نطفۀ او را دو حرامی بستند

هر که با آل محمد و علی بد بشود

شیعه یک بار در و سیلی و غربت دیده

حاش لله بگذارد که مجدد، بشود

حاش لله بگذاریم پس از این حرمی

جای ولگردی مشتی سگ مرتد بشود

باش تا حکم جهادی برسد، تا ظالم

در دم و بازدمش نیز مردد بشود

هدف بعدی او حضرت زینب باشد؟

مگر این بار ز روی جسدم رد بشود!

باز ای شیعه بگو: شکر خداوند حکیم

که نشد مادرمان صاحب گنبد بشود

 پیمان طالبی

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره)




خبر آمد، شکست پشتم را

خبری مثل تیر زهرآگین

که ضریحی از عاشقان علی

گشت با بغض و کینه خاک نشین

 

السّلام ای کسی که در همه عمر

سنگ حق را به روی سینه زدی

بابی انت ... امّی یا عاشق!

السّلام علیکَ حُجر عَدی

 

قبر تو بین سینه ی شیعه است

می گذارم که نبش قبر کند

تیغ شیعه زبان برّان است

شیعه باید دوباره صبر کند

 

باز در شام بعد چندین قرن

توله کردند "سگ معاویه ها"

خاطرات تو را ورق زده اند

کوچه ها و تمام زاویه ها

 

باز هم روزگار برگشته

باز هم از زمانه دلگیری

مرگ بر پیروان آل سعود

مرگ بر کافران تکفیری

 

به امیر خودت علی گفتی

"من به خال لبت گرفتارم"

خرمنی شعله آتشم بزند

از شما دست بر نمی دارم

 

مرد میدان فتنه ها بینِ

جمل و نهروان و صفّینی

پا به پای ولایت حیدر

بی ریا، با وفا در این بینی

 

آه شرمنده ام که شعرم را

گفته ام بعد از این جسارت ها

عرق شرم را ببین ای حُجر!

روی این واژه ها عبارت ها

 

حُجر! ای عاشق مدام علی

پیکرت را بگو کجا بردند؟

نکند زیر سمّ اسب و لگد

نکند آه! کربلا بردند؟

 

حتم دارم به اذن معبودت

زنده بودی اگر زمان حسین

جان خود را فداش می کردی

وادی کربلا، به جان حسین

 

می گریزم من از گریز ولی

ناگزیرم که روضه آماده است

روح شعر مرا نوای حسین

آخرش دست روضه ها داده است

 

باز هم قسمت مرا بنگر

در سرم بوی سیب افتاده

نکند جسم تو سه روز و سه شب

روی خاکی غریب افتاده

 

پیکر تو اگر جسارت شد

دخترت را کسی کتک نزده

گوشی از گوشواره خونی نیست

زخم مان را کسی نمک نزده

 

کفنت گرچه قیمتی است ولی

مثل پیراهن حسین که نیست

خوش به حالت کفن به تن داری

کفنی بر تن حسین که نیست

مجید لشکری

محکومیت هتک حرمت حرم حجر بن عدی(ره)




این نبش قبر، عقده ی دیرینه ی شماست

این ها گواهِ جنگ علیه خودِ خداست

وهاّبیان پست! چرا بس نمی کنید

اندازه ی خصومت یک قوم تا کجاست؟

گیرم که نبش قبر کنیدش، چه فایده؟

دیگر مزارِ ابن عدی در قلوب ماست ...

"یک عده آمدند پی نبش قبر"، آه

این حرف ها چقدر برای من آشناست

تاریخ چند صفحه ورق خورد تا رسید

آن جا که دور قبر غریبی سر و صداست ...

تا نبش قبر فاطمه راهی نداشتند

دیدند ذوالفقار به دستان مرتضاست

ذهنم دوباره رفت به جایی شبیه این

حرف مدینه نیست دگر، حرف کربلاست

ده نیزه دار دور و برِ قبر کوچکی

حلقه زدند... لشگر دشمن چه بی حیاست

حالا رباب مانده و یک شیرخواره که

مثل سرِ حسین، سرش روی نیزه هاست

مسعود یوسف پور

آجرك الله يا صاحب الزمان(عج)



این نبش قبر، عقده ی دیرینه ی شماست

این ها گواهِ جنگ علیه خودِ خداست

وهاّبیان پست! چرا بس نمی کنید

اندازه ی خصومت یک قوم تا کجاست

حجر بن عدي


شيعه تنها مدد از حضرت حيدر گيرد

از دل خاك چو حجر بن عدي پر گيرد

تسلیت به امام زمان عج

تا بی خردیََّ عده ای نادان است

تا وسوسه های آخر شیطان است

با حضرت حجر بن عدی میگویم

بهترکه مزار مادرم پنهان است

 عليرضاخاكساري

به بهانه ي تخريب مزار حجر ابن عدي و آتش زدن حرم جعفر طيار

حالا که دشمن پست ، شرم و حیا ندارد

 

شکر می کنم خدا را ، زهرا(س) حرم ندارد

 

يا زهرا (س)


اصغر چرمي

عکس/ ضریح حرم جعفر طیار در اردن


آرامگاه جعفر بن ابی‌طالب معروف به جعفر طیار، برادر امیر المؤمنین(ع) که دیروز توسط وهابی ها به آتش کشیده شد، در منطقه «المزار» در استان کرک واقع در جنوب اردن قرار دارد.