انکس که درمیانه ی محشر امیدماست

ام البنین مادر سردار کربلا ست

او کز غم فراق علمدار درغم است

بانی روضه های علمدار کربلاست

اینک اگر قلم به ورق میزنم بدان

ازشور وشوق دلبری ماه کربلاست

زینب اگر سفیر غم غاضریه شد

بیرق بدست مادر سقای کربلاستژ

تنها دلیره ای که ابوفاضلش دهند

این فاطمه نشانگر غوغای کربلاست

مارا غزل اگر زغم خیمه هادهند

ام البنین ساقی غم های کربلاست

کان نوعروس.تازه به حجله روانه شد

گفتا که خود کنیزشهیدان کربلاست

مادر که شد پسر به سر دست ها گرفت

گفتا که این فدایی ارباب کربلاست

در وصف حال او چه کنم قاصر است زبان
ام البنین مادرسردار کربلاست

التماس دعای فرج