تقدیم به مدافعان حرم

تقدیم به مدافعان حرم

 

یاد کسی که سوی حرم پر کشید و رفت ...

از قید و بند عشق زمینی رَهید و رفت ...

قُقنوس هم به اوج پَرش غبطه می خورَد

با بالهای عرشیِ عشقش پرید و رفت ...

ماها به گَرد پای جنونش نمی رسیم

حسرت میان این دل مان آفرید و رفت ...

بیدار شد ز خواب عَدَم ، صبحِ زودِ زود

فرزند خردسال خودش را ندید و رفت ...

جز "صاحِبُ الحَرَم" به کسی دل نبسته بود

دل را ز خانِمان خودش هم برید و رفت ...

یک دَم حواس گوشِ خودش را نکرد ، پرت

بانگِ "انا الغریبِ" حرم را شنید و رفت ...

یک جمله روضه خواند ، ز غمهای کربلا

از داغ هتکِ حُرمت زینب خمید و رفت ...

جان را به قیمت حرمش داشت می فروخت

ارباب آمد و همه اش را خرید و رفت ...

ما کوچه باز کرده و هِی سینه می زدیم

او از میان کوچه ی هیئت دوید و رفت ...

ما سینه می زدیم و سپر کرد ، سینه را

بر قله ی حقیقت روضه رسید و رفت ...

عزم سفر به سوی خدا داشت ، آن جوان

شد پیشوندِ اسم قشنگش "شهید" و رفت

تقدیم به مدافعان حرم به خصوص  شهید محسن حججی

تقدیم به مدافعان حرم به خصوص  شهید محسن حججی

 

دل را به دست دلبر ، وقتی که می سپاری

در بند هم که باشی ، چون کوه استواری

دنیا به خود ندیده ، مردی به این صلابت

با مرگ خود بگیرد عکسی به یادگاری

تقدیم به مدافعان حرم به خصوص شهید محسن حججی

تقدیم به مدافعان حرم به خصوص شهید محسن حججی

 

گفتند که آرزو؟ خبر دادی: رفت...

گفتند هوس؟ تو  هم که پر دادی رفت

گفتند که عشق را؟جوابی داری؟

دیدند زمین خوردی و سر دادی رفت

تقدیم به مدافعان حرم به خصوص شهید محسن حججی

تقدیم به مدافعان حرم به خصوص شهید محسن حججی

 

خوشا آن مسافر که منزل ندارد

که دل  دارد و پای در گل ندارد

رسیدن ، به عشق است آری ، که گفته است؟

که عاشق شدن کار با دل ندارد

رسیدن چه نزدیک و ماندن چه دور است

و این راه جز عشق ، حاصل ندارد

شهیدان همان جاده ای را گذشتند

که تا انتها دور باطل ندارد

به دریا رسیدن نصیب شهیدی است

که دلبستگی نزد ساحل ندارد

خوشا آن شهیدی که گمنام ماند و

ردی در میان مقاتل ندارد

خوشا آن شهیدی که هنگام رفتن

به دل ترسی از خشم قاتل ندارد

سرش را بریدند و در زیر لب گفت

فدای سرت ، سَر که قابل ندارد

من از کربلا با توام حضرت عشق !

بفرما بمیرم ! نگو دل ندارد

بفرما بمیرم بفرما بسوزم

چه آتش چه شمشیر ، مشکل ندارد