حضرت زینب(س)-مدح و ولادت

 

 

قل هو الله احد را کی توان توصیف کرد

شرح الله الصمد را کی توان تعریف کرد

نازم آن یکساله دختر را که از دامان وحی

تا عروجش ((یا احد)) را بر خودش تکلیف کرد

عقل را تسخیر دل کرد و عقیله نام یافت

جهل را با تیغ تدبیرش عجب توقیف کرد

تا دل ما را مشرّف کرد بر اوصاف حق

عشق را در سینۀ ما صاحبِ تشریف کرد

خواهر ابن الکریم است و چو دلدار کریم

از کرم در نامۀ اعمال ما تخفیف کرد

نهضت قلب صبورش ساخت دین را ماندگار

تا کتاب عشق را با صبر خود تألیف کرد

با امامش همسفر شد در ره عهد و وفا

امت اسلام را بر اصلاح از تحریف کرد

می نویسم این غزل را چون خدایش می خرد

هر که حتی یک ورق درباره اش تصنیف کرد

مِهر زینب برترین سرمایۀ اهل ولاست

حبّ او حب الحسین و مادر کرب و بلاست

دختر خورشید را باید ز آل او شناخت

کوثر توحید را وصف خصال او شناخت

آن مُسبِّح را که سبحانش ستایش می کند

از همین تسبیح باید شرح حال او شناخت

کیست زینب ، ماه بانویی که تمثال علی است

کعبه را باید به ذات بی مثال او شناخت

دختر زهرا کجا و عقل بی ادراک ما

از عقیله ذرّه ای شاید کمال او شناخت

خیری از دنیا ندیده زینب اما  می شود

عالَمِ ایجاد را دربست مال او شناخت

قلّۀ صبر و تحمل را به واقع می توان

در مصائب از شکوه و از جلال او شناخت

مادرش دارد مدال افتخار از عصمتش

دخترش را نیز باید زین مدال او شناخت

آنکه دل را از چهل منزل چهل قرن ، آب کرد

باید او را از همین کوتَه جمال او شناخت

مِهر زینب برترین سرمایۀ اهل ولاست

حب او حب الحسین است و مادر کرببلاست

 (ما رایت الا جمیلا) چون نمایان می شود

با نگاه زینبی عالم گلستان می شود

هر کسی که ساخت سبک زندگی را زینبی

زن اگر باشد یقیناً مرد میدان می شود

شکر نعمت قدر دانی از مقام زینب است

نعمت حق بی ولای اوست کفران می شود

پیرو زینب تصرّف در طبیعت می کند

هرکه گردد عبد او آری سلیمان می شود

خلقِ زینب بود ، حق فرمود(زینا السماء)

روزیِ اهل جهان با اوست یکسان می شود

می دهد دلها شهادت بر تو ای دخت علی

فطرت ما روز و شب با تو مسلمان می شود

چون شود قاری قرآنِ خدا رأس الحسین

کار زینب بی گمان تفسیر قرآن می شود

تا بگیرد انتقامش را ز دشمن منتقم

بعد از آن عالم به کام اهل ایمان می شود

مهر زینب برترین سرمایۀ اهل ولاست

حب او حب الحسین و مادر کرببلاست

چون خداوند جهان امر امامت می کند

زینب کبری در این عالم قیامت می کند

از دل گودال تا ویرانه بین دو امام

دختر زهرای اطهر هم امامت می کند

دختر پیغمبر است و همچنان پیغمبرست

با هزاران معجزه کشفِ کرامت می کند

زینب آن بانو که با دستان بسته سر بلند

چون علی تا حشر بر عالم زعامت می کند

منشاء دستور (قالو ربنا الله) است او

با همین یک آیه عمری استقامت می کند

در شب هفتاد و دو داغ شهید کربلا

با نماز نافله اِستاده قامت می کند

بین مقتل کنج زندان گوشۀ ویرانسرا

در ره دین خدا قصد اقامت می کند

آنچنان سر سخت می جنگد کلامش با یزید

کز خطابش دشمن اظهار ندامت می کند

مهر زینب برترین سرمایۀ اهل ولاست

حب او حب الحسین است مادر کرببلاست

حضرت زینب(س)-مدح

 

 

به وقت خطبه خوانی مثل حیدر می شود زینب

به هفده معجزه بر نی پیمبر می شود زینب

من از نامش که زینت برعلی گشته ست فهمیدم

زمانی زینت الله اکبر می شود زینب

زمین باید بگردد تا ابد دور چنین بیتی

که درآن مادرش زهرا و دختر می شود زینب

سه تا آیه سه دفعه مادری پیش سه تا حجت

به علم جَفْر، اینجا شرح کوثر می شود زینب

حباب دور مصباح الهدی چون می شود عباس

به کشتی نجاتِ خلق، لنگر می‌ شود زینب

خودش یک لشکر است از کربلا تا شام،در وقتش؛

دل آور، جنگ آور، آب آور می شود زینب

به این نکته توجه کن اگر که در وفاداری؛

برادر می شود عباس، خواهر می شود زینب

پس از حیدر اگر بابا، پس از زهرا اگر مادر

پس از عباس هم قطعا برادر می شود زینب

همانگونه که از اول به یادش مانده از کوچه

دم آخر میان خیمه مادر می شود زینب

دوتا روح است دریک جسم وقت بوسه از حنجر

که یک آن فاطمه یک آن دیگر می شود زینب

حضرت زینب(س)-مدح

 

 

ای قبله گاه حور و ملک گاهواره ات

می‌جنبد آسمان و زمین با اشاره ات

ای درّ آبدار یدالله تا ابد

برپاست در دیار نجف یادواره ات

این بیت را به فاطمه تقدیم می‌کنم

بانو مبارک است نزول دوباره ات

زینب تو کیستی که به دیوان شاعران

پیدا نمی‌شود مثل و استعاره ات

خاتون کنیزهای شما برگزیده اند

شد همسر خلیل خداوند ساره ات

حق می‌دهم اگر که بیفتد کلاه عرش

با زل زدن به شان رفیع مناره ات

دریای بی‌کران بخدا چشم آفتاب

یک بار هم ندیده به خوابش کناره ات

دین خطبه‌ای برای بقا خواست، باز نیست

در کار خیر حاجت هیچ استخاره ات