امام زمان(عج)-مناجات

فرج خواندیم , باشد جمکرانت جایمان شاید

بگیرد رنگ و بوی تو کمی دنیایمان شاید

برای تو چراغان کرده ایم این شهر را امشب

به چشم تو نیاید زشت بودن هایمان شاید 

اگر ما مردگان احیا گرفتیم از تو میخوانیم

امیدی هست نام تو کند احیایمان شاید

از این هیئت به آن هئیت به دنبال تو میگردیم

نمیدانم ... رسیده محضر تو پایمان ؟ شاید ...

به جان مادرت زهرا من امشب توبه خواهم کرد

چه دیدی ، شد ظهور تو همین فردایمان شد 

امام زمان(عج)-مناجات

 

 

هوای شهر بهاری ولی غم انگیز است

بهار اگر تو نباشی شبیه پائیز است

دلم هوای تو کرده چه میشود آیی؟

ببین که کاسه صبرم ز غصه لبریز است

عنایتی ، کرمی ، یا محول الاحوال

که حال و روز گدایت ترحم انگیز است

قسم به عصمت زهرا کسی که در قلبش

ولایت تو ندارد فقیر و بی چیز است

به انتظار قدومت مسافر زهرا

ببین که جمعه به جمعه گدا سحرخیز است

بیا که داغ فراق تو می کشد ما را

بیا که چشم من از دوری تو خونریز است

به عالمی نفروشم دمی ز حالم را

که انتظار فرج قیمتی ترین چیز است

شنیده ام که به سختی جدا شدند از هم

در شکسته که با مادرت گلاویز است

یگانه مرهم یاس شکسته سینه بیا

غریب خسته دل و زائر مدینه بیا

امام زمان(عج)-مناجات

رو سیاه آمدم و دربه درم پاکم کن

با نگاهی به دو چشمان ترم پاکم کن

دارم اقرار به لب عبد خطاکار هستم

دست خود را بکش آقا به سرم پاکم کن

ناخوش احوالم از این عهد شکستن هایم

توبه ام توبه نشد بی ثمرم پاکم کن

بس که رفتم پِیِ دنیا و هوس بازیها

بنده ی نفس شدم در خطرم پاکم کن

ترس دارم که دگر فرصت من کم باشد

در همین ماه بیا شاهِ کرم پاکم کن

مثل آن یار شهیدی که نگاهش کردی

جان بی بیِ دو عالم بخرم پاکم کن

چاره ی کار من اصلا حرم ارباب است

یک شب جمعه مرا کنج حرم پاکم کن

امام زمان(عج)-مناجات

 

 

دلم از خودم گرفته  که نشد یار تو باشم

که نشد  جمعه ای آقا  به یادت یه صبح بیدارشم

وفایی ندیدی از من   قد یه چشم انتظاری

هواتو اصلا نداشتم  ولی تو هوامو داری

اگه آبرویی دارم   همه میگن تویی آقام

اگه پرده ها بیفته   می بینن که بی سر و پام

می بینن چقد دلت رو   با کارام آقا شکوندم

به روی پلکای زخمیت  اشک غربت و نشوندم

تو غریب تر از حسینی   کسی رو نداری آقا

نه علی اکبر و قاسم     نه کسی شبیه سقا

کسی مثل تو غریب نیست   هیچکی غیر غم نداری

برای چشات بمیرم   که هنوزم خون میباری