ز یمن قدوم حجت بن الحسن است


این گلبن نرگس ز کدامین چمن است
کز نور جمال، ماه هر انجمن است
سرتاسر کائنات در نور و سرور
از یمن قدوم حجت بن الحسن است

نيمه ي شعبان آمد


سجده ي شكر کنم نيمه ي شعبان آمد

روز ميلاد گل باغ رسولان آمد

سر خود را ز ادب بر سر سجاده نهم

رو به محراب كنم مظهر ايمان آمد

ابر رحمت به روي ديده ي دل پاي نهاد

دل به دريا بزنم علت باران آمد

بر سر سفره ي پر فيض خدا گام نهم

جان تصدّق بدهم منبع احسان آمد

چشم عالم به جمال گل رويش روشن

به سماوات و زمين ماه درخشان آمد

شب احياي دل منتظران است كنون

وارث دين نبي حافظ قر آن آمد

شهر دل را كه پر از ناله ي الغوث شده

وعده ي وصل دهم معني فرقان آمد

چه كنم تا كه بيايد به سر بالينم ؟

به همه فخر كنم حضرت جانان آمد

اصغر چرمي

امام زمان(عج)-ولادت و مناجات




دمی که سیر وجودم الی السما می شد

تمام صفحه ی شعرم پر از خدا می شد

گمان کنم خبر از یار می رسد امشب

که باب فیض الهی به سینه وا می شد

به زخم کهنه ی چشم انتظارها دیگر

نگاه مرحمت دلبری دوا می شد

چه جلوه ای شده بر ظرف کوچک قلبم

که بند بند وجودم ز هم جدا می شد

کنار سفره ی زیباترین مسافر عرش

 قاسم نعمتی

ادامه نوشته

امام زمان(عج)-ولادت

 


به پیروان ولایت سرور بخشیدند

به شیعیان علی شوق و شور بخشیدند

به احترام شکوفائی گل توحید

به باغ سبز محبت سرور بخشیدند

به باغبان گل نرگس از خدا امشب

فرشتگان همه گل های نور بخشیدند

به رهروان ره او ز نور عشق و یقین

دلی به صاف جام بلور بخشیدند

به حُرمت و شرف باغبان عشق قسم

به لاله های شهادت غرور بخشیدند

چه جای حیرت ما داشت در شب میلاد

اگر که ملک سلیمان به مور بخشیدند

بگو به موسی عمران ز نور طلعت اوست

اگر که چشمۀ نوری به طور بخشیدند

ز آخرین خُم سرشار معرفت ما را

هزار بادۀ ناب طهور بخشیدند

دعا کنید برای ظهور او که به ما

امید روشن روز ظهور بخشیدند

اگر چه از گنه ما ملول و غمگین است

ولی به او دل و جانی صبور بخشیدند

سلام ما برساند به حضرتش امشب

به هرکه فرصت و فیض حضور بخشیدند

ز یمن جلوۀ مهدی بود «وفائی» را

اگر که پرتو نوری ز دور بخشیدند

امام زمان(عج)-ولادت

 


امشب بهشت را به تماشا گذاشتند

امشب نمک به سفرۀ دنیا گذاشتند

امشب به روی دامن نرجس از آسمان

ماهی بنام مهدی زهرا گذاشتند

امشب به خانۀ حسن عسگری برو

چون راه را برای همه واگذاشتند

ادامه نوشته

امام زمان(عج)-ولادت

 


این جشن ها برای من آقا نمی شود

با این چراغها شب من پا نمی شود

من بیشتر برای خودم گریه می منم

این جشن ها برای تو بر پا نمی شود

خورشیدی و نگاه مرا می کنی سفید

می خواستم ببینمت اما نمی شود

شمشیرتان کجاست؟ بزن گردن مرا

وقتی که کور شد گرهی، وا نمی شود

این زندگی بدون تو تلخ است مثل زهر

با زهر ما، آب گوارا نمی شود

آقا! جسارت است ولی زودتر بیا

این کارها به صبر و مدارا نمی شود

باور مکن تو را به هوای تو خواستم

با این قدی که پیش شما تا نمی شود

شعر میلاد امام زمان عج


دوستان هنگام بینایى شده

طلعت مهدى تماشایى شده

این امید هر نبى و هر ولی است

پاى تا سر، هم محمد، هم على است

این پسر چشم و چراغ فاطمه است

این گل امید باغ فاطمه است

شمع جمع عالمین است این پسر

طالب خون حسین است این پسر

این چراغ بزم در قلب شب است

این نوید انتقام زینب است

این امام عصر كل عصرهاست

صاحب نصر تمام نصرهاست

بردگان موسى به عالم آمده

مردگان عیساى مریم آمده

كیست مهدى كعبه جان همه

كیست مهدى آرزوى فاطمه

كیست مهدى همدمى نشناخته

خلق نادیده به او دل باخته

كیست مهدى نور انوار خدا

كیست مهدى انبیا را مقتدا

كیست مهدى یاور مظلومها

كیست مهدى حامى محرومها

كیست مهدى حجّت ثانى عشر

كیست مهدى منجى كل بشر

استادسازگار

شعر میلاد امام زمان عج

 

باران لحظه های پر از خشکـسالـیَم!

احساس آبیِ غزلِ احتمالـیَم!

در این اتاق یک_دو_سه متری م ، دلخوشم

با رنگ آسمانی ِ گلهای قالـیَم

تا کی صدای آمدنت طول می کشد؟

پیغمبر قبیله! امام اهالـیَم!

وقتی غروب می شود و گریه می کنی

آیا نمی شود به نگاهت بـمالـیَم

دنبال ارتفاع ِ خودم آمدم، اگر

اطراف گیوه های تو در این حوالـیَم

ای رمز جدول همه ی "جمعه نامه ها "

تنها جواب آینه های سوالیم!

یک روز هم اذان ترا پخش می کنند

از پشت بام حنجره های بلالـیَم

تو لهجه ی زبان خدایی و من ولی

از پایه ریز های زبانهای لالیم

حالا کنار چشم تو لکنت گرفته ام

من دوستدالمت تو بگو دوست دالیم ؟


استادلطیفیان

نيمه ي شعبان آمد


سجده ي شكر كنيد نيمه ي شعبان آمد 

روز ميلاد گل  باغ رسولان آمد 

سر خود را ز ادب بر سر سجاده نهيد  

رو به محراب كنيد مظهر ايمان آمد 

ابر رحمت به روي ديده ي دل پاي نهاد 

دل به دريا بزنيد علت باران آمد 

بر سر سفره ي پر فيض خدا گام نهيد 

جان تصدّق بدهيد منبع احسان آمد 

چشم عالم به جمال گل رويش روشن 

به سماوات و زمين ماه درخشان آمد 

شب احياي دل منتظران است كنون 

وارث دين نبي حافظ قر آن آمد 

شهر دل را كه پر از ناله ي الغوث شده 

وعده ي وصل دهيد معني فرقان آمد 

چه كنم تا كه بيايد به سر بالينم ؟

به همه فخر كنم حضرت جانان آمد 

اصغر چرمي

امام زمان(عج)-ولادت



دل باغ و بهار گل نرگس

جان مرغ هزار گل نرگس

لبخند گل و نفس بلبل

پیوسته نثار گل نرگس

صد قافله دل به بهشت جان

روئید کنار گل نرگس

امشب دل فاطمه زهرا

گردیده مزار گل نرگس

جبریل امین شده از شادی

بی صبر و قرار گل نرگس

جای گل بوسه نرگس بین

بر باغ عذار گل نرگس

با مرغ بهشت بگرد ای دل

در شهر و دیار گل نرگس

نرگس به دعای تو دل بستم

تا بوی گل تو کند مستم

مهدی مه جلوه گر یاسین

مهدی نجم سحر یاسین

پاکیزه در صدف طاها

رخشنده ترین گهر یاسین

مهدی یعنی ثمر کوثر

مهدی یعنی پسر یاسین

شمشیر خدا و رسول الله

رمز فرج و ظفر یاسین

خُلقش خُلق خوش پیغمبر

رویش قرص قمر یاسین

هم قطعه ای از بدن طاها

هم پاره ای از جگر یاسین

حکمش حکم همه قرآن

نامش نام دگر یاسین

قرآن به امامت او نازد

هستی به کرامت او نازد

ادامه نوشته

مژده ای عشاق عالم جان به جانان می رسد


مژده ای عشاق عالم جان به جانان می رسد

بهر صحراهای تشنه بین که باران می رسد

چشم زهرا(س) و علی(ع) روشن به نور عین شد

با قدوم ناز او غم ها به پایان می رسد

مادرش گاهی غمین گاهی خوش از میلاد او

چونکه گفتندش به عاشورا به جولان می رسد

آمده جان علی، روح القدس، عشق نبی

قلب زهرا(س) و علی(ع)، مست و خرامان می رسد

سوم شعبان رسیده چونکه با میلاد او

گلی از گل های زهرا(س) زین گلستان می رسد

ای جوانمردان گیتی هوش از سر می پرد

چونکه سردار حسین(ع)، ساقی مستان می رسد

نامش عباس(ع) است چون لرزه به دشمن می زند

ماه هاشم شیر حیدر هم به دوران می رسد

ساقی لب تشنگانی هم علمدار حسین(ع)

بهر مولای غریبش جان سپاران می رسد

پنجم ماه رسول آمد به دنیا سروری

چون برای اهل شب، شب زنده داران می رسد

زین عابد، نور دیده، افتخار مسجدین

از زبانش حمد و توبه، ناله، افغان می رسد

ماه شعبان چون به نیمه می رسد این منتظر

موعد مولد یار می گساران می رسد

چشم های منتظر روشن به دیدارش شده

هان که گل واشد ز نو عطر بهاران می رسد

ای گل دردانه زهرا(س) کجایی العجل

کور شد این دیده کی آن عهد و پیمان می رسد؟

چشم بر در دارم ای منجی بس است دیگر فراق

تا بیایی عمر ما هم رو به پایان می رسد

کاظم از بس خوانده ای تو ندبه و عهد و فرج

چشم بگشا تا به چشم ما نمایان می رسد

امام زمان(عج)-میلاد (در آهنگ شبانگاهان)



سحرگاهان از دیار وفا

بوی عشق و صفا ، بر مشام آید

بده ساقی یک قدح پر می

زآنکه زادهی خیر الانام آید

شب میلاد نگار آمد

بشارت بر شیعه یار آمد

مرحبا مهدی - مرحبا مهدی

***

هویدا شد ماه برج شرف

سبط شاه نجف ، نوگل نرجس

برون گشته گوهری ز صدف

داده حال شعف بر دل نرجس

بیا موسی بر سرای رجا

گشته طور ولا منزل نرجس

که دلدار گلعذار آمد

بشارت بر شیعه یار آمد

مرحبا مهدی - مرحبا مهدی

***

چرا امشب بال و پر نزنم

سر به در نزنم فرصت است امشب

زمیلاد یار زهره جبین

در سما و زمین صحبت است امشب

به گوش آید نغمه ها ز لب

عاشقان که شب رحمت است امشب

ولی پروردگار آمد

بشارت بر شیعه یار آمد

مرحبا مهدی - مرحبا مهدی

***

خبر دار ای سائلان درش

عسکری به برش کیمیا دارد

از او خواهد عیدیانه اگر

در دل اهل نظر عقده ها دارد

به  او گوید غصه دل خود

هرکس آرزوی کربلادارد

خزان رفت و نوبهار آمد

بشارت بر شیعه یار آمد

مرحبا مهدی - مرحبا مهدی

***

نگار ما یار و دلبر ما

افسر سر ما حضرت مهدی است

در این گلشن سرو ناز چمن

سر فراز چمن قامت مهدی است

به کوری چشم بی خبران

جاودانه به جهان دولت مهدی است

به سر تاج افتخار آمد

جاودان به جهان دولت مهدی است

به سر تاج افتخار آمد

بشارت بر شیعه یار آمد

مرحبا مهدی- مرحبا مهدی

استاد کلامی زنجانی(کتاب پیام کلامی)

امام زمان(عج)-مناجات




پلک  بر هم زدی و شهر چراغانی شد

ماه، دیوانه ی آن حالت عرفانی شد

قل هوالله احد گفتی و همپایِ اذان

خاک ، آکنده از آن لهجه ی قرآنی شد

ماهیِ عشق، در آرامش اقیانوست

دل به امواج زد و صخره ی مرجانی شد

دکمه ی پیرهنت بین کتابم جا ماند

نخ به نخ شعر شد و مایه ی حیرانی شد

یوسف، آزاد شد از چاهِ حسادت ، اما

گوشه ی دهکده ای گمشده زندانی شد

مومیایی شده در مصر، خدایی دیگر

دلِ یعقوب همان گونه که می دانی شد

حال هر کلبه ی برفی، لبِ کوهستانت

رقت انگیز تر از خوابِ زمستانی شد

عرقِ شرمِ پدر ... آب و کمی نانِ بیات

مشقِ هر روزه ی هر طفل دبستانی شد

آهِ برخاسته از دودکشِ همسایه

در سرِ پنجره ها مایه ی ویرانی شد

بادها متفق القول، شهادت دادند

گل سرخ از شب هجران تو قربانی شد

پشت هم می شکند شاخه ی زیتون و انار

باغبان ! باز هوا ابری و طوفانی شد

باد با خود نَبَرد لانه ی زنبوران را ؟!

گلِ من ! وعده ی دیدار تو طولانی شد

شهد چشمان تو ، یک روز عسل خواهد شد

گرچه کندو پر از آهنگ پریشانی شد

زندگی نامه ی آیینه پر از ابهام است

نور، آشفته ی آن تابش پنهانی شد

هیچ کس از دل و جان درد تو را درک نکرد

گرچه شعبان شد و هر کوچه چراغانی شد
حسنا محمدزاده

ای گل گمشده گلزار تو را می جویم


مرحبا ای مه دین و شه دنیا مهدی - یا مهدی

ما همه قطره و احسان تو دریا مهدی - یا مهدی

ای نا خدای کشتی محرومان

مهرت مدال سینه مظلومان

مولاجان - مولاجان-مولا جان - یا مهدی

***

تو همان حجت بر حق حق داداری

هر کجایی به خدا در دل ما جا داری

سر به خاکی نهم آنجا اثر پا داری

پادشاهی و تو شیعه رعایا مهدی - یا مهدی

***

ای گل گمشده گلزار تو را می جویم

هر کجا می گذرم عطر خوشت می بویم

عجل الله تعالی فرجه می گویم

چو بیایی دل مرده شود احیا مهدی - یا مهدی

***

رفته ای از بر ما منتظرم برگردی

آیی و  قافله را هادی و رهبر گردی

طالب خون حسین و علی اکبر گردی

شد بریده سر او چون سر یحیی مهدی - یا مهدی

***

قاصد نیمه شعبان سحر از راه امد

مژده داد ابر سیه رفت و برون ماه آمد

ملک از عرش چو سائل به در شاه آمد

پای بوس تو سرا تا به ثریا مهدی - یامهدی

***

ای صفای دل عالم توگل زهرایی

حجت ابن الحسنی  یار ملک سیمایی

تو خلیلی تو کلیمی تو مگر عیسی یی

مفخر یونس و نوح و ذکریا مهدی - یا مهدی

***

روز میلاد همایون تو در شعبان است

نام شیرین تو بر درد همه درمان لست

مرحبا مهر ولایت ز افق تابان است

محفل جشن وطرب گشته مهیا مهدی - یامهدی

استاد کلامی زنجانی

مبعث پیامبر اعظم(ص)




این بار آمدم ز دل و جان بخوانمت

پر شور آمدم که فراوان بخوانمت

از جای جای سوره ی انسان بخوانمت

رخصت بده طراوت باران بخوانمت

یا ایّها الرسول سر و جان فدای تو

این خسته ی غریب بیابان فدای تو

من آمدم شکوه سراسر بخوانمت

این بار آمدم که مکرر بخوانمت

عیبم نکن قیامت دیگر بخوانمت

با حشر و دهر و واقعه، محشر بخوانمت

تا کور گردد آن که نبیند شکوه تو

اسلام این تمامت فتح الفتوح تو

وقتش رسیده آسمان نورانی ات شود

دریا به جوش آید و طوفانی ات شود

افتد حرا به لكنت و حیرانی ات شود

عالم سزاست یكسره ارزانی ات شود

باید برای گفتن نامت وضو گرفت

نام تو برده ایم و دهان عطر «او» گرفت

حالا تمام عرش خدا زیر پای توست

جبریل محو قامت و قدّ رسای توست

با خنده ای زمین و زمان مبتلای توست

هفت آسمان برای تو و «هل اتی»ی توست

با آن زبان ناز بخوان با امین وحی

لختی بخند روی جهان، نازنین وحی!

جبریل كرده با كلماتش منوّرت

آورده كهكشان خدا را برابرت

روحی دمیده در تو و كرده ست محشرت

دیدند یك نظر همه آن جا «پیمبر»ت

پیغمبری كه كون و مكان پرده دار اوست

حقّا كه آسمان و زمین بر مدار اوست

از بهرت آفریده خداوند گوهری

درّ گران بهایی و دردانه همسری

از آسیه و مریم و هاجر مصوّری

مستوره ی عفافی و روح مطهّری

اصلاً خدا به شکل ملک آفریده اش

مهر تو خورده است به پهنای دیده اش

حالا زمان آن شده تا افسرت دهند

از چشمه سار نور خدا ساغرت دهند

عنوان ناب آخرین پیغمبرت دهند

آن گاه با عنایت او كوثرت دهند

یعنی جمال حضرت جان است فاطمه

دیباچه ی فروغ جهان است فاطمه

***

 آقای کفشگر

چند سبک برای نیمه شعبان

مـــــژده ســــادات بــــنی فـــاطمه را               عــــید مهدیــــست بـــشارت هــــمه را

 

بــــه بــــه ایــــن عـــید مـــبارك بـاشد

جـــــــــــشن تـــــوحید مـــــبارك باشد

 

نرگس این لاله كه دارد ســر دســت                  از خـــدا دست به دست آمــــــده است

 

بــــه بــــه ایــــن عـــید مـــبارك بـاشد

جـــــــــــشن تـــــوحید مـــــبارك باشد

 

چون گل و لاله به هم مـــلحق شــد                    زهق الـــباطل و جـــاء الـــحق شـــد

 

بــــه بــــه ایــــن عـــید مـــبارك بـاشد

جـــــــــــشن تـــــوحید مـــــبارك باشد

 

هــــمه دیــــدند در آیــــینه حـــــق                     مهدی آن حُــسن خــــدایی جَـــــلَوات

 

بــــه بــــه ایــــن عـــید مـــبارك بـاشد

جـــــــــــشن تـــــوحید مـــــبارك باشد

 

جــــبرئیل آمـــده از بـــاغ جـــنان                       تــــا  كـــند  مــــقدم  او  گــــلباران

 

بــــه بــــه ایــــن عـــید مـــبارك بـاشد

جـــــــــــشن تـــــوحید مـــــبارك باشد

 

سبك: مادرم بر تو مبارك بادا........

منبع بابُ الحرم "

ادامه نوشته

علی اصغر انصاریان ... اشعار ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه

امشب خبر ز عالم بالا رسیده است

زیباترین ستاره ی دنیا رسیده است

 

امشب حکیمه باش و ببین پور عسکری

با هیبت و شمایل طاها رسیده است

 

در او خلاصه گشته خِصال پیمبران

موسی رسیده است،مسیحا رسیده است

 

جبریل با هزار فرشته از آسمان

کرده نزول،بهر تماشا رسیده است

 

سر را بُرید یوسف کنعان به جای دست

وقتی شنید یوسف زهرا رسیده است

 

امشب دلم به مأذنه اینگونه داد اَذان

عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان

 

در پیش سَرو قامت تو،تا شدن خوش است

در فصل غیبت تو شکیبا شدن خوش است

 

دست کسی به دامن نرجس نمی رسد

وقتی صدف به گوهر یکتا شدن خوش است

 

روزی امیرزاده و روزی کنیز شد

حالا عروس حضرت زهرا شدن خوش است

 

ما ذرّه ایم و کار شما ذرّه پروری است

در زیر آفتاب تو پیدا شدن خوش است

 

وقتی شناسنامه ی ما مُنتسَب به توست

در سایه سار مهر تو معنا شدن خوش است

 

هرکس شنید نام شما را قیام کرد

در راه بندگیّ تو آقا شدن خوش است

 

در شرح وصف تو چه برآید از این زبان؟!

عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان

 

ای که کرم سجیّه و لطف است عادتت

بالاتر است از همه عالم سیادتت

 

حالا هزار و یکصد و هفتاد و هفت سال

بگذشته ای عزیز خدا از ولادتت

 

پنهان شدی اگرچه تو در پشت ابرها

هردم رسیده است به دلها عنایتت

 

هر صبح وعده ی من و تو در دعای عهد

هر عصر جمعه زمزمه های زیارتت

 

آقا سلام ما به رکوع و سجود تو

آقا درود بر تو و ذکر و عبادتت

 

کِی می رسد ندای أنا المَهدی ات به گوش؟

بالاتر از تمام عَلَم هاست رایتت

 

کانون عدل و داد شود با تو این جهان

عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان

 

بار فراق یوسف زهرا کشیدنی است

گر وصل او به جان بخَرم من،خریدنی است

 

ای آنکه طعنه میزنی ـ آقای تو کجاست؟

روز ظهورمنجی عالم رسیدنی است

 

آن روز ذوالفقار علی دست او بود

یعنی که رنگ از رُخ کافر پریدنی است

 

یا فارس الحجاز!،من از مشهدالرّضا

بیتی بیاورم ز شفق،که شنیدنی است

 

(سوگند می خورم گل باغ تو چیدنی است

چشم سیاه و خیمه ی سبز تو دیدنی است)

 

ای آخرین امام من،ألغوث ألاَمان

عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان

 

 وقتی که نیستی تو،خزان است روزگار

وقتی که می رسی،همه جا می شود بهار

 

تقصیر ماست اینکه بیابان نشین شدی

محروم مانده ایم ز درک حضور یار

 

ما از چه نیستیم شب و روز یاد تو؟!

وقتی که هست أفضل أعمال انتظار

 

وقتی که بیست مرتبه حج رفت،کسب کرد

إذن طواف خیمه ی تو،پور مهزیار

 

آقا چقدر جمعه گذشت و نیامدی!

دیگر نمانده است برای دلی قرار

 

این اشک ماست کز غم هجران شده روان

عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان

 

ای هر غریبه ای همه جا آشنای تو

این بند را مدینه سرودم برای تو

 

این شهر بوی غربت خورشید می دهد

این کوچه هاست منتظر ردّ پای تو

 

رفتم به پشت پنجره های بقیع و بعد

خواندم به اشک چشم زیارت به جای تو

 

گویا هنوز مادر تو درد می کِشد

در بستر است چشم به راه دوای تو

 

وقتی کِشی ز قبر تن آن دو را برون

باشیم کاش ما همه زیر لَوای تو

 

ای شاد از ظهور تو بانوی بی نشان

عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان

 

ای مظهر صفات خدا أیهالعزیز

بی تو چه عیدی و چه عزا؟!،أیهالعزیز

 

امسال نیز نیمه ی شعبان رسید و رفت

مجلس تمام گشت،بیا أیهالعزیز

 

تو خود کریم هستی و از نسل ذوالکِرام

پُر کن دو دست خالی ما أیهالعزیز

 

یک نَظرَةً رَحیمَة بر این قلب پر گناه

کافی است با نگاه تو،یا أیهالعزیز

 

فرموده اند نیمه ی شعبان بگو:حسین

ما را ببر به کرب و بلا أیهالعزیز

 

یک روضه از اسارت زینب بیا بخوان

عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان

امام زمان(عج)-ولادت

چقدر پرچــم سـبز چقــدر زيبـايي

چه احتزاز قشنگ پر از شكوفايي

 

چه اسم هاي لطيفي به رقص آمده اند

چه دلنشـين و صميمي ؛ چقدر رويايــي

 

دوباره اسـم تو را طـرح نو زديم ايـنجا

نوشته ايم به خط دعــا كه مي آيي

 

چقدر چشـم و چــراغ اميد روشـن شد

چقدر شهر من امشب شده تماشايي

 

دوباره شهر به نامت وضو گرفته ؛ بيا

بيــا كه تا نشـده باز شهر ، دنيــايي

 

دوباره آمــــدي از پشت ابـــــر پيش ما

چه پشت ابر چه اينجا ، هميشه آقايي

 

نفس به باغ پريشاني ام بزن امشب

نفس بزن كه تـــو بالاتر از مسيحايي

امام زمان(عج)-ولادت

            يا اباصالح

اميد گمشده ي سرزمين سبز خدا

امام مثل پيمبر،پيمبر فردا

تمام وسعت صحرا به عشق تو سبز است

بهشت ساكن صحراي توست زين گلها

كمي فرات ز سرداب آبي ات آور

كه تشنه هاي تو لب تشنه اند،اي دريا

چقدر سفره ي سبز تو چون علي ساده است

علي ترين ِ قبيله ، محمد دنيا

شب طلوع رُخت آسمان تبسم كرد

و موج موج فرشته به خاك شد پيدا

 

به وقت آمدنت آسمان تلاطم داشت

و سامرا به مدينه فقط تبسم داشت

 

تو آمدي و زمين مثل عرش زيبا شد

تو آمدي و دل آسمانيان وا شد

حقيقت است به يك گل بهار مي آيد

به احترام تو هر تاك مثل طوبا شد

خدا به نور تو از بسكه روشني داده

كه آفتاب دگر محو در تماشا شد

مقامت آرزوي قلبي كليم خداست

عصاي او به نگاه شما ز جا پا شد

مسيح آمده سجاده ي تو در دستش

وز اشتياق نفسهاي تو مسيحا شد

 

خدا دعا گويت از راه غيب ميباشد

علم به دوش سپاهت شُعِيب ميباشد

 

اگرچه خانه ي تو عرش آسمان باشد

تمام خاك زمين سرزمينتان باشد

محبت تو فراتر ز مادر و پدر است

نديده ايم كسي چون تو مهربان باشد

نديده ايم در اين نكته هيچ ترديدي

بهشت قطره اي از خاك جمكران باشد

كدام جاده به تو ميرسد نگو كه چنين

مسير خانه ي تو شهر بي نشان باشد

تو از قبيله ي طاووس آسمانهايي

كه جلوه هاي زلال تو بي كران باشد

 

دل مرا تو ببر هر كجا به همراهت

امام جمعه ي سهله خدا به همراهت

 

دعاي ما تو بيا و دگر اجابت كن

براي ديدن خود صبح جمعه دعوت كن

چقدر جمعه نشيني چقدر ندبه و اشك

براي آمدنت با خدا تو صحبت كن

بيا و ظلمت شب را به جاي خود بنشان

ميان ما و سحر روشني تو قسمت كن

فقير دست كريم توام عزيزالله

خداي بنده نوازي كمي محبت كن

 

مه تمام ، فلك پر ستاره ميباشد

هنوز سيصد تو نيمه كاره ميباشد

 

از آسمان خدا چون ستاره مي آيي

به روي اسب سپيدي سواره مي آيي

بهار باغ خدا ، اي زلال تر از گل

به وصف خلقت گل استعاره مي آيي

شنيده ام كه اگر خوانمت اباصالح

به چشم به هم زدن و يك اشاره مي آيي

تمام افضل الاعمال من دعا به شماست

قيامت است ظهورت دوباره مي آيي

 

بپوش جوشن پيغمبر خدا را مَرد

به خاطر همه با ذوالفقارتان برگرد

(شاعرش را نميشناسم)




ادامه نوشته

امام زمان(عج)-ولادت


امام زمان(ع)-ولادت

 

این ریسه ها مرا ز شما دور می كند

چشم دل  ضعیف  مرا كور می كند

 در ذهن  بی نمازترین عاشقان تان

 چندین چراغ؛ جلوه ای از طور می كند

 این  زرق و برقِ  سبز كلیمم نمی كند

 بدتر مرا ز طور شما دور می كند

  اشك فراق  منتظران  ظهور را

 مطرب درون خمره ی انگور می كند

 امسال هم دوباره مگس های شهر را

 شیرینی ولای  تو  زنبور  می كند

 بانی خرج هیئت مان را نگاه  كن

 دارد هوای نفس  چه مغرور می كند!

 مداح های  پاكتی اهل كسب را

 این عید و جشن هاست كه مسرور می كند

 آقا دلم عجیب گرفته ست، كی مرا

 تاثیر  خنده های  تو منصور  می كند؟

امام زمان(عج)-ولادت



آماده می شوم غزلی را بنا كنم

در شور عشق، قافیه ای دست و پا كنم

باز از شرابِ دوست شدم مست و بی قرار

باید كه پیر میكده ها را صدا كنم

میخانه ای برای دلم جور كرده ام

تا رازِ سرخوشیِّ خودم بَر مَلا كنم

رازی كه گفتنش همه را مست می كند

وقتش شده بگویم و خود را رها كنم

پس اهل میكده! همه سر تا به پای، گوش

تا خوب حقِّ مطلب خود را ادا كنم

از راه آمده قمرِ آخرالزَّمان

یعنی امام عصر، همان حیدرالزَّمان

از راه آمده ست رسانَد پیام عشق

از راه آمده ست كه باشد امام عشق

یاایهاالعزیزِ دو دنیای من، سلام

گفتم سلام و اوست علیك السلام عشق

وقتش رسیده سوی كلامم خودت شوی

چون حرف با شما شده حُسن ختام عشق

هركس كه پای بزم شما بود، زنده ماند

ای عشق بادوام، تویی با دوام عشق

تا زنده ام گدای سرِ سفره ی توﺃم

آری، امیرعشق تویی، من غلام عشق

اَلحَق كه شاه هستی و ارباب زاده ای

تو یوسفی ترین پسر خانواده ای  

صاف و زلال، آینه ی ناب آسمان

تابیده است در شب مهتاب آسمان

تابیده است حضرت ماه چهارده

بر صفحه ی دوازده قاب آسمان

این نور با ﺗﻸﻟﺆِ صاحب زمانی اش

آرامشی است بر دل بی تاب آسمان

جبریل با ترانه ی عشق محمّدی

گوید خوش آمدید به ارباب آسمان

امشب برای عرض ارادت به مَقدَمش

نیكو نوشته اند روی باب آسمان

حق، نقشه ی عدو صفتان را بر آب كرد

تا حضرت امام زمان انقلاب كرد

ای چشم من به راه تو، ﺃدرِك ﺃسیرُكَ

آدینه در پناه تو، ﺃدرِك ﺃسیرُكَ

ای واژه ی جمال خدا جلوه گر شود

در قاب روی ماه تو، ﺃدرِك ﺃسیرُكَ

صبح ظهور تو فرج عاشقان توست

خورشید من پگاه تو، ﺃدرِك ﺃسیرُكَ

این قلب تیره، روشن و شفّاف می شود

با گوشه ی نگاه تو، ﺃدرِك ﺃسیرُكَ

از دوری تو ثانیه هایم تباه شد

من عبد روسیاه تو، ﺃدرِك ﺃسیرُكَ

 ((دارد زمان آمدنت دیر می شود))

تقصیر ماست این همه ﺗﺄخیر می شود

ای آخرین بهانه ی دنیا ظهور كن

ای آشنای غربت فردا ظهور كن

باید كه چند روضه بخوانم برای تو

ای چشم تو خلاصه ی دریا ظهور كن

می خوانم از حوادثِ آن كوچه های تنگ

آقا قسم به پهلوی زهرا ظهور كن

آقا به جان دختركی بی پناه كه

افتاده بود زیرِ لگدها ظهور كن

آتش، خیام، سیلی و غارت، چه گویمت؟

آقا به داغِ زینب كبرا ظهور كن

قرآن به روی نیزه و تفسیرها به خاك

آقا بیا به حقِّ بدن های چاك چاك