یَابنَ الحَسَن ! مَهدی جان !

ای کاشمهد کودکم ، مهد آشنائی با توبود!

ای کاشدرآغاز سوادآموزی ام ، آموزگارم البفای عشق به تو را به من می آموخت!

ای کاشدر دوره راهنمائی معلّمم مرا بسوی تو و خیمه ی سبزت راهنمائی می کرد!

ای کاشدرکلاس نقّاشی تصویری ازچهره مهربان وعدالتجوی ترابرایم به تصویرمی کشیدند!

ای کاشموضوع انشای من بجای علم بهتر است یا ثروت ؛ تو بودی!چرا که بی تو نه علم خوب است و نه ثروت .

ای کاشدرکنارآشنا ساختن من باقطب شمال و جنوب ، قطب مثبت و منفی و... یکی هم مرا با قطب عالم امکان آشنا می ساخت!

ای کاشهمانگونه که به من آموختند الکترون ها بر گرد هسته اتم در چرخش و گردش اند ، یکی نیز به من می آموخت که هستی بر گرد تو و به خاطر تو در حرکت است و هسته ی اصلی توئی .

ای کاشدر کنار انواع فرمولهای پیچیده و دشوار ریاضی ، فیزیک ، شیمی و... یکی هم فرمول ساده ی ارتباط با تو را برایم شرح می دادو...

ای کاش؛ای کاش؛ای کاش؛ای کاشوقتی پا به محیط دانشگاه می گذاشتم با اندوخته ای از معرفت تو و عشق و دلبستگی به تو بود تا مصمّم در راهی گام بردارم که رضایت تو درآن است و فرجامش حکومت جهانی و عدالت گستر توست .