ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
در آرزوی رویت بنشسته به هر راهی صد زاهد و صد عابد ، سرگشته سودایی
مشئتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست نخواهدشد پایان شکیبایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی وی یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
گستاخی و پر گویی تا چند کنی ای فیض
بگذر تو از این وادی تن ده به شکیبایی
*** (فیص کاشانی)
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 2:13 توسط ذاکر اهل بیت
|
با سلام و عرض ادب این وبلاگ جهت گردآوری و تهیه بانک اشعار مذهبی در فضای مجازی می باشد لذا از کلیه شاعران محترم که اشعارشان در این وبلاگ می باشد و نامشان درج نشده است تقاضا داریم جهت ساماندهی و درج نامشان به ما اطلاع دهند.