سلام من به مادری که در میان بستر است *** فضای خانه اش پر از دعا و دیده تر است

سلام من به مادری که حاجتش شهادت است *** به دل نوا، به لب دعا، نگاه او سوی در است

سلام من به مادری که پهلویش شکسته است *** دلش ولی شکسته تر ز گفته های حیدر است

سلام من به مادری که لاله های بسترش *** نشان ز تازیانه ها بهانه های دختر است

چه مادری چه دختری چه بستر و مریضه ای *** چه پهلویی چه بازویی چه غنچه ای که پر پر است

هنوز خون تازه از جناغ سینه می رود *** هنوز جای سیلی نشسته روی کوثر است

نماز او نشسته و قنوت او شکن شکن *** صدای او خسته و پر از نوای مضطر است

هنوز بیت وحی حق سرای دود و آتش است *** چه کلبه محقری که خانه پیمبر است

علی نظاره می کند حسن اشاره می کند *** که صورت حسین او به زیر پای مادر است