اگر بناست که اصلاَ نبینم آقا را

رواست کور کنم این دو چشم بینا را

 

ز بس که فکر گناهم هنوز نشنیدم

صدای ناله ی هل من معین آقا را

 

دگر ز دست خودم مانده ام چکار کنم؟

بیا رها بکن از دست خویشتن ما را

 

همین که گوشه ی چشمی به ما کنی کافی است

بخر به یک نظر این عبد بی سر و پا را

 

بیا که آینه ها بهر تو قیام کنند

بیا به بزم تماشا بکش تماشا را

 

(بیا بیا) شده ذکر تمام صبح و شبم

بیا و یکسره کن این (بیا بیا) ها را

 

بیا تو روضه بخوان تا حسین گریه کند

بخوان تو روضه ی طفل رضیع و سقّا را