بزن فرياد تا فهمم كجايي
وصيت
مرغ باغِ حسنم تشنه ي چشمانِ حسين
خون من ريخته بر گوشه ي مژگان حسين
با سرشك بصرش كرده وصيت پدرم
دل خود وا ننهم از سرِ پيمان حسين
--------------------------------------------------
شقاوت
بزن فرياد تا فهمم كجاييبه چشم تارِ خونينم نياييمن تنها و يك لشكر شقاوتبگو زيرِ كلامين دست و پايي
+ نوشته شده در چهارشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۰ ساعت 14:18 توسط ذاکر اهل بیت
|