اُذُنُ الله
شد ز نام دگران گرچه مُكَدَر گوشم
خورد از نام علي قند مُكَرر گوشم
هركسي نام تورا بُرد شنيدم به دو گوش
ميبرد فيض زبان را دو برابر گوشم
گوش اِستاده ام از كودكي ام نام تورا
زان اقامه كه ز لب ريخت پدر در گوشم
گوش چپ نيست كم از راست كه در ميلادم
دو سِري خورده مِي از نام علي هر گوشم
من ز هر لب طلب نام علي داشته ام
نيست امروز بدهكار كسي گر گوشم
نام ِآن تيغ ِ پُر از آب به گوشم خورده است
گوش ماهی نشد این قدر که شد تر گوشم
بيتي از "قصري"ِ شيرين سخن آمد در ياد
كه از آن بيت به شوق تو سراسر گوشم
("قصري"از شوق غلامي شده يك پارچه گوش
قنبري كو كه دو صد حلقه كُنَد در گوشم)
(محمد سهرابي)
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 23:34 توسط ذاکر اهل بیت
|