خون میچکد قطره قطره ، از آسمان مدینه
خون میچکد قطره قطره ، از آسمان مدینه
آتش نشسته دوباره ، در جسم و جان مدینه
داغ عطش می گدازد ، دلهای درد آشنا را
فریاد از بی پناهی ست ، در هر کران مدینه
طاقت نمانده به دلها ، از ماتم و بیقراری
سوگند بر کودکانِ ، بی آشیان مدینه
از غربت یاس پرپر ، یاس حریم پیمبر ص
تا آسمان می کشد پر ، آه و فغان مدینه
کو جرعه های زلالی ، از جام سرشار کوثر
ای وای ای وای ای وای ، بر تشنگان مدینه
میگرید از اضطرابی ، دلهای از غم شکسته
میسوزد از التهابی ، روح و روان مدینه
سوز و گداز دل ما ، از درد و داغ نهانی است
آتش زند بر دل ما ، درد نهان مدینه
بی تابی کودکانه ، غمگریه های شبانه
برده است صبر و قرار و تاب و توان مدینه
ذکر مدام مدینه است ، تحسین آل محمد ص
نفرین به نسل شقاوت ، ورد زبان مدینه
یک غربت بی کرانه ، سوز دل عاشقانه
یک تربت بی نشانه ، یعنی نشان مدینه