هرگز نبود ماهى این سان همه زیبایى
هرگز نبود ماهى این سان همه زیبایى
سر زد ز افق نورى در کوچه شیدایى
عطرى
زده بر بستان آن ماه شکیبایى
گسترده به زیبایى خالق ز کرم ماهى
بر خوان
کرم بینم حورى وش رعنایى
آمد به سراى دل سى روز شکیبایى
هرگز نبود ماهى
این سان همه زیبایى
هر صبح سحر آید آیات سماواتى
هر شام اذان گوید بر
سفره مینایى
با اشک زنم جامى لبریز به تنهایى
با عشق تو برخیزم از بستر
تنهایى
آن شب که قدرش بهتر زهزاران شب
اشکى است که مىریزم بر صحن
تماشایى
کان شب که به خلوتگه بر سجده فرو افتم
از یار طلب سازم آن جام
مسیحایى
دربارگهت یا رب سرگشته و حیرانم
بخشش ز تو مىخواهم اى صاحب
زیبایى
بخشش ز تو مىجویم از عشق تو مىگویم
نالان به سر کویم اى چاره
تنهایى
یک بار دگر آمد این ماه اهورایى
بر خوان کرم بنشین این است
شکوفایى
احمد سردشتى
+ نوشته شده در جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۲ ساعت 0:35 توسط ذاکر اهل بیت
|
با سلام و عرض ادب این وبلاگ جهت گردآوری و تهیه بانک اشعار مذهبی در فضای مجازی می باشد لذا از کلیه شاعران محترم که اشعارشان در این وبلاگ می باشد و نامشان درج نشده است تقاضا داریم جهت ساماندهی و درج نامشان به ما اطلاع دهند.