روزه دار رمضانم فَتَقَبَّل مِنّا

اين بُودخطّ امانم فَتَقَبَّل مِنّا

آمده ماه مبارك مَهِ تسبيح ُدعا

تا سحر اشك فشانم فَتَقَبَّل مِنّا

عهد كردم سرِِسجّاده ميان محراب

پاي اَلعَفو بمانم فَتَقَبَّل مِنّا

چَشم برهم زدم ُموي سرم گشت سپيد

بنگر رو به خزانم فَتَقَبَّل مِنّا

من كه جامانده ي ياران شهيدم هستم

تو بده راه نشانم فَتَقَبَّل مِنّا

به شهيدان سر كوي تو من مديونم

مددي كن ، بِپَرانم فَتَقَبَّل مِنّا

ماه مهمانيِ مخصوص خداوند رسيد

از سَرِ سُفره مَرانم فَتَقَبَّل مِنّا

سَحرِ ماه مبارك بعدِ تسبيح و دعا

غزل آمد به زبانم فَتَقَبَّل مِنّا

اصغر چرمي