ز داغی لب ساقی خرابمان کردند

میان کوزه چهل شب شرابمان کردند

محک زدند به ناز نگار این دل را

برای ناز کشی انتخابمان کردند

چو ذره‌ایم در این وادی و به نام علی

بلند مرتبه چون آفتابمان کردند

ابوتراب کرم کرد و بین این همه خلق

مقابل قدم او ترابمان کردند

همیشه بیشتر از احتیاجمان دادند

همیشه با کرم خویش آبمان کردند

قرار شد که دم مرگ روی او بینم

به شوق وصل همه عمر نابمان کردند

علی تجلی سبحان ربی الاعلی‌ست

ثواب بردن نامش تبسم زهراست

 

 

زانویم را به بقل می‌گیرم

دارم از داغ نجف می‌میرم

 

 

در کرببلا جان مرا گر که گرفتند

تصویر نجف را سر قبرم بگذارید