امیرالمومنین(ع)-مدح
مِنّتِ زلف تو دارم كه گرفتارم كرد
گوهر مهر تو این گونه خریدارم كرد
كافری بیش نبودم عَلَوی ام كردی
نفس عشق شما بود كه بیدارم كرد
كار و بار دلم از مِهر شما سكه شده
عاقبت عشق، مرا شُهره ی بازارم كرد
تا قیامت به خدا گردن من حق دارد
آن كسی را كه سر كوی تو بیمارم كرد
سایه ی لطف خودت را ز سرم كم نكنی
بركت سایه ی تو لایق دربارم كرد
كیمیایی بنما تا زرِ نابم سازی
اربعینی بطلب تا كه شرابم سازی
ای علمدار خدا! صاحب شمشیر دو سر
اسدالله ترین! ای زرهِ پیغمبر
هر كسی در پی آن است به جایی برسد
سر نهادن به كف پای تو ما را خوش تر
یكی از پا به ركابان حریمت حمزه
گوشه ای از سَكَنات و وَجَناتت جعفر
ضربه ای را كه تو در غزوه ی احزاب زدی
از عبادات ملك، جن و بشر سنگین تر
كس جلودار تو ای حیدر كرار نبود
شاهد قدرت بازوی تو باب الخیبر
بی سبب نیست كه عباس زره می پوشد
در دلِ علقمه می گفت انا بن الحیدر
یل شمشیر زن قطب جهان می باشی
اسدالله زمین شیر زمان می باشی
قامتی نیست كه در پیش قدت تا نشود
ملكی نیست كه تا پیش قدت پا نشود
به خداوند قسم دور حریمت مریم
گر نیفتد ز نفس، مادرِ عیسا نشود
هر كسی قنبرتان را به تمسخر گیرد
به زمینی تو بكوبیش دگر پا نشود
تا كه تو آب بر این نخل رطب می ریزی
خار این نخل محال است كه خرما نشود
من دخیل حرم شاهِ نجف می باشم
هو مدد گر گره ی نوكریم وا نشود
هر كسی خادم دربار تو در عالم نیست
می توان گفت كه از سلسله ی آدم نیست
با سلام و عرض ادب این وبلاگ جهت گردآوری و تهیه بانک اشعار مذهبی در فضای مجازی می باشد لذا از کلیه شاعران محترم که اشعارشان در این وبلاگ می باشد و نامشان درج نشده است تقاضا داریم جهت ساماندهی و درج نامشان به ما اطلاع دهند.