بالم شکسته بود و هوایی نداشتم

 

از دست روزگار رهایی نداشتم

 

بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدم

 

مشهد اگر نبود که جایی نداشتم

 

دردم زیاد بود و طبیبی مرا ندید

 

دردم زیاد بود و دوایی نداشتم

 

گفتم مگر امام رضا چاره‌ای کند

 

ای وای اگر امام رضایی نداشتم

 

گفتم در حرم همه را راه می‌دهند

 

اصلا بنای بی سر و پایی نداشتم

 

میل تو بر دل آمد و میل گناه رفت

 

ور نه من از گناه ابایی نداشتم

 

چندین شب است گریه شده کار من ولی

 

بازهم برات کرببلایی نداشتم