ای سند نجات من ولایت تو یا رضا
صحن نو و عتیق تو کعبه و کربلا رضا
دلم بود بیاد تو مدینه الرضا رضا
زیارتت به دین من زیارت خدا رضا
تو کرامتت مرا زخود مکن جدا رضا
امام رضا (ع) (4)
شهی که خاک طوس از او آمده محترم تویی
مهی که نور میدهد بر عرب و عجم تویی
رئوف اهل بیتی و ولی ذوالکرم تویی
به مسجدالحرام دل قبله تویی حرم تویی
صفا و مروه می کند با حرمت صفا رضا
امام رضا (ع) (4)
منم که بین طوطیان گرم ترانه توام
کبوتر ی شکسته پر در آشیانه توام
نیازمند گندمی در آستانه توام
بال زنان دور وبر نقاره خانه توام
اگر پرم ز کوی تو بگو پرم کجا رضا
امام رضا (ع) (4)
الا الا ثنای تو ذکر علی الدّوام من
روف من عطوف من امید من امام من
لحظه به لحظه دمبدم بر حرمت سلام من
به غرفه های مرقدت خورده گره زمام من ملک بسوی این حرم آورد التجا رضا
امام رضا (ع) (4)
ناز کنم به سلطنت اگر تو را گدا شوم
نه لایقم گدا شوم گدات را فدا شوم
چه می شود قبول تو بخاطر خدا شوم
نه تو زمن جدا شوی نه من ز تو جدا شوم
نه من تو را رها کنم نه تو مرا رها رضا
امام رضا (ع) (4)
تویی که درد روح را ز فیض تن دوا کنی
عقده ز کار عالمی به یک کرشمه وا کنی
کلیم را عصا دهی مسیح را دعا کنی
چه میشود که یک نظر به قلب سنگ ما کنی
ای که بیک اشاره ات سنگ شود طلا رضا
امام رضا (ع) (4)
-------------------------------------
ولایت تو دین من نه دین من که دین هم
محبتت فروغ دل چراغ هر دو عین هم
عنایت تو بیشتر ز ظرف عالمین هم
مقام زائرت فزون ز زائر حسین هم
رشک برد به زائرت زائر کربلا رضا
امام رضا (ع) (4)
مرا به مهر خود ببر که با ولات زیستم
به تربتت شتافتم به غربتت گریستم
در آفتاب صحن تو اگر دمی بایستم
به سایه بهشت هم نیازمند نیستم
جهنم است بهر من بهشت بی رضا رضا
امام رضا (ع) (4)
مرا تقرب خدا ولای تو سبب شده
مدح تو و ثنای تو دعای روز و شب شده
هر نفسی که می زنم سلسله الذهب شده
کبوتر تو از ازل بذکر تو ادب شده
زبان من که باز شد تو را زدم صدا رضا
امام رضا (ع) (4)
به پیشگاه قدس تو اگر چه دست خالی ام
اگر چه کس نمی خورد غم شکسته بالی ام
اگر چه اشک من بود گواه خسته حالی ام
ولی بجان فاطمه محبم و موالی ام
اگر زدر برانی ام کجا روم کجا رضا
دلم شکسته و در سینه ام نوایی نیست
به بینوایی من هیچ بینوایی نیست
تمام زندگی من تویی امام رضا
مرا بجز تودر این شهر آشنایی نیست
کبوتر حرم آستان قدس توام
بجز هوای تو در سر مرا هوایی نیست
به حلقه های ضریحت دلم گره خورده است
دخیل عشق توام من در این ریایی نیست
کسی به گوش دل من میان صحنت گفت
به با صفا یی این آستانه جایی نیست
---------------------------------
سینه زنی
می رسد از طوس این ندا بر گوش
ای مدینه شد شمع تو خاموش
گشته پرپر لا لة طاها تسلیت بر مهدی زهرا
ای اجل صبری تا جواد آید
لحظه ای بیند روی او شاید
دیده بر ره دارد آن مولا .............
از عطش سوزد قلب پر خونش
می رسد بر گوش صوت محزونش
می دهد جان یکه وتنها .........
هستی او را زهر کین می سوخت
بر سرا پایش شعله می افروخت
با دل خونین فتاد از پا ............
آسمان تیره شد ز آه او
حجره گردیده قتلگاه او
شد شهید از کینة اعدا ...........
از خراســــــان رسد نالة یا رضا
حضرت فاطمه گشته صاحب عزا
یا رضا یا رضا (2)
عالِم اهل بیت مانده در زمزمه
گشته شد بیگناه یوسف فاطمه
یا رضا یا رضا (2)
نالة یا بنی از نهادش رسد
ای آجل مهلتی تا جوادش رسد
یا رضا یا رضا (2)
ای فدای تو و قلب مسموم تو
از مدینه رسد طفل معصو م تو
یا رضا یا رضا (2)
از در خانه ات تا سر تربتت
میکند قاتلت گریه بر غربتت
یا رضا یا رضا (2)
خیز و بار دگر ای شه عالمین
گریه کن (2) بهر جدت حسین
یا رضا یا رضا (2)
جسم تو محترم چون کتاب مبین
جسم جدت حسین بی کفن بر زمین
یا رضا یا رضا (2)
سینه زنی
ای – شهر خراسان کربلایت
ای – معصومه گریان در عزایت
دارم هوای تو هستم گدای تو جانم فدای تو
مولانا یا رضا (4)
ای – لالة پرپر ولایت
ای – بر شیعیان امام رحمت
ای هشتمین امام، سبط خیرالانام،از ما برتو سلام مولانا یا رضا (4)
شد- خون از چه قلب نازنینت
آه- از آن وداع آخرینت
حجره در بسته بود آهت پیوسته بود
از قلب خسته بود مولانا یا رضا (4)
من- از بادة عشق تو مستم
من- دل بر تو بستم هر چه هستم
ای بر همه پناه بر من کن یک نگاه
روحی لک الفدا مولانا یا رضا (4)
زد- زهر ستم آتش بجانت
سوخت – یاد تو قلب شیعیانت
آمد جواد تو نخل مراد تو گرید بیاد تو
مولا علی موسی الرضا
آیینة شمس الضی ای محرم سرّ خدا
ای مظهر رب مجید داریم بتو چشم امید
در این سرا و آن سرا مولا علی .......
-----
مهر تو باشد در دلم یادت فروغ محفلم
بر درگهت من سائلم کویت بود دارالشفا
------
ای نور رب العالمین ای خاتم دین را نگین
مهرت بود حصنِ حصین ای بضعة خیرالورا
-----
مرغ دلم پر میزند بر کوی تو سر می زند
بر درگهت در می زند از غم دلم را کن رها
-----
رفتم گر از دار فنا دارم تمنا ای شها
جان جوادت مقتدا آیی به دیدارم سه جا