امیرالمومنین(ع)-بعد از شهادت
دیشب سحر را باب محنت باز گردید
سوز و گداز مرغ شب آغاز گردید
دیشب درون سفره ی شب زنده داران
غم بود و ماتم بود و رنج و درد و حرمان
دیشب به منبر راز دل محراب می گفت
از صبح خونین گل مهتاب می گفت
دیشب در و دیوار کوفه داد می زد
فریاد از بی رحمی بیداد می زد
دیشب علی در عرش اعلی سیر می کرد
آهنگ رفتن از دیار غیر می کرد
دیشب فضا را غرق سوز و ساز می کرد
گه دیده را می بست و گاهی باز می کرد
دیشب قرارش هم عنان درد می شد
رخساره ی با خون خزابش زرد می شد
دیشب حسن بر هم کف افسوس می زد
بر صورت خونین بابا بوسه می زد
دیشب حسینش همچو باران اشک می ریخت
کز اشک او از چشم گردون رشگ می ریخت
دیشب به فکر میزبانی بود کلثوم
یادآور آن میهمانی بود کلثوم
دیشب به پشت پرده زینب زار می زد
از فرط غم سر بر در و دیوار می زد
دیشب فضا بوی گل مهتاب می داد
گویی که سقایی به ساقی آب می داد
دیشب اجل آهنگ ساز و برگ می زد
پرونده ای را مُهر سرخ مرگ می زد
دیشب علی عزم دیار یار می کرد
عزم جدایی از در و دیوار می کرد
دیشب علی با فرق تا ابرو شکسته
می رفت نزد همسر پهلو شکسته
با سلام و عرض ادب این وبلاگ جهت گردآوری و تهیه بانک اشعار مذهبی در فضای مجازی می باشد لذا از کلیه شاعران محترم که اشعارشان در این وبلاگ می باشد و نامشان درج نشده است تقاضا داریم جهت ساماندهی و درج نامشان به ما اطلاع دهند.