شام غریبان ، بدنم سوخته

چهره ؛ ز بسکه زدنم سوخته

هرچه که مو روی سرم بود ، وای...

علت زیبا شدنم سوخته ...!

***

یکی رو سری را ز رویم کشید

یکی پنجه در بین مویم کشید

من از روی نیزه خودم دیده ام

عجب آه سردی عمویم کشید..!

***

 ( شبی آتشی در نیستان فتاد )

که بر جان آلاله طوفان فتاد

چنان مشت بر صورت طفل زد

که لب ، پاره شد نیز دندان فتاد

***

گل فاطمه ، گلپرش زرد شد

تمام وجودش همه درد شد

قریب سه هفته در آتش که سوخت  *

به یک شب همه پیکرش سرد شد