حضرت رقیه(س)-شهادت
از نیمه شب گذشته و خوابش نبرده بود
طفل سه ساله ای که دگر سالخورده بود
در گوشه ی خرابه، به جای ستاره ها
تا صبح، زخم های تنش را شمرده بود
از ضعف، نای پا شدن از جای خود نداشت
آخر سه روز بود که چیزی نخورده بود
با دست های کوچکش آرام و بی صدا
از فرط درد، بازوی خود را فشرده بود
این نیمه جان مانده هم از لطف زینب است
ورنه هزار مرتبه، در راه مرده بود
پیش از طلوع، بانوی گوهرشناس شهر
آن
گنج را
به دست خرابه سپرده بود
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۱ ساعت 20:0 توسط ذاکر اهل بیت
|
با سلام و عرض ادب این وبلاگ جهت گردآوری و تهیه بانک اشعار مذهبی در فضای مجازی می باشد لذا از کلیه شاعران محترم که اشعارشان در این وبلاگ می باشد و نامشان درج نشده است تقاضا داریم جهت ساماندهی و درج نامشان به ما اطلاع دهند.