حضرت رقیه(س)-شهادت
آمدی بابا، ببین مشتاق دیدارم هنوز
خلق خوابیدند و من از هجر بیدارم هنوز
بارها جان دادم از هجرت وفایم را ببین
باز در هنگام وصلت جان به لب دارم هنوز
شمر، سیلی بر رخم زد تا نگویم نام تو
لیک باشد نام نیکوی تو گفتارم هنوز
یکشب از اشتر فتادم بس که زجرم زجر داد
مدتی زین ماجرا بگذشته بیمارم هنوز
عمه ام زینب ز مادر مهربانتر با منست
می دهد شب ها تسلّی بر دل زارم هنوز
گر چه از بی طاقتی بنشسته می خواند نماز
با چنین احوال می باشد پرستارم هنوز
گل چو شد روئیده دیگر همنشین خار نیست
من شدم پرپر ولی آزرده از خارم هنوز
این شنیدم تشنه لب رفتی سفر بابا ببین
آب دارم بر تو در چشم گهر بارم هنوز
«سازگارا» فخر کن، برگوی تا پایان عمر
من مصیبت خوان برای آل اطهارم هنوز
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۱ ساعت 20:2 توسط ذاکر اهل بیت
|
با سلام و عرض ادب این وبلاگ جهت گردآوری و تهیه بانک اشعار مذهبی در فضای مجازی می باشد لذا از کلیه شاعران محترم که اشعارشان در این وبلاگ می باشد و نامشان درج نشده است تقاضا داریم جهت ساماندهی و درج نامشان به ما اطلاع دهند.