شب هم به حیرت از تو و این خطّ سِیر شد

آمد کسی به خیمه‌ی نورت «زُهیر» شد

مردی میان مسجد خود نرد عشق باخت

شد خطبه‌ی حماسه و نامش «بُریر» شد

مشتِ شریرِ فتنه ز خون تو باز شد

شکر خدا که مسئله ختم به خیر شد

مهمانی‌ات به کوفه  که با سر شتافتی

یک روز بین مسجد و یک شب به دِیر شد

تا عطر اسم اعظم تو در نسیم رفت

انگشتری که بود به تاراج غیر شد

پاداش سجده‌ی شب و روز فرشتگان

دیدار تو، وَ گفتن «صبحت به خیر» شد

حجت الاسلام جواد محمد زمانی