امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه




برای آمدنت گرچه چشم دنیا هست

به خاك پا مگذاری كه دیده ی ما هست

اگرچه باز گذشت و نیامدی امروز

دوباره وعده به دل می دهیم، فردا هست

شنیده ایم كه هستی و ما نمی بینیم

تو نوری و جلواتت همیشه پیدا هست

برای آنكه به زیر قدومت اندازیم

هنوز هم سرِ ناقابلی به تن ها هست

مگو چو قطره ای افتاده ایم از چشمت

میان وسعت قلب تو تا ابد جا هست

برای مرهم زخمش اگر چه فاطمه نیست

ولی هنوز جراحات قلب مولا هست

خدا كند كه ببینیم آن دمی را كه        

مدینه هست و تو هستی و قبر زهرا هست

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه




آهت اگر دامان آدم را بگیرد

آتش تمام اهل عالم را بگیرد

آن روز غیر از دست هایت نیست دستی

که باز هم از لطف دستم را بگیرد

بین غم و شادی اگر که غم، غم توست

قلبم همیشه جانب غم را بگیرد

جز اشک بین چنته ام چیزی ندارم

ای کاش چشمان تو این کم را بگیرد

باید تقاصی را بگیری تا خدا هم

این گونه از قلب تو ماتم را بگیرد

وقتی به یاد مادرت از دیده آید

این آب، حکم آب زمزم را بگیرد

این چشم هایم آمده در فاطمیه

خرجی ایّام محرّم را بگیرد

زهرا، برای زخم پهلو زخم بازو

باید که از دست تو مرهم را بگیرد

***

این روزها زینب دعا دارد خدا کاش

از مادرم این قامت خم را بگیرد

حضرت زهرا(س)-مناجات فاطمیه



سر مشق زندگانی ما فاطمیه است

ایام كامرانی ما فاطمیه است

دل را گره به موی ولایت زدیم و بس

میثاق آسمانی ما فاطمیه است

یك لحظه در هیاهوی غم گم نمی شویم

پیداترین نشانی ما فاطمیه است

برنامه ی تكامل انسان ز ما بخواه

سر لوحه ی مبانی ما فاطمیه است

تاریخ هم به محفل ما خو گرفته است

منشور جاودانی ما فاطمیه است

این اشك ناب ما بیان حیات ماست

هنگام دُر فِشانی ما فاطمیه است

داغی به دل نشسته که گفتن نمی توان

دورِ غم نهانیِ ما فاطمیه است

ما روضه های زنده ی داغ مدینه ایم

مبنای روضه خوانی ما فاطمیه است

پهلو شکستگان ز غربت خمیده ایم

شرح قد کمانی ما فاطمیه است


سید محمد میرهاشمی

حضرت زهرا(س)-مناجات فاطمیه



 

اشکیم و از بهشت سرازیر می شویم

 در روضه های فاطمه تکثیر می شویم

 شان نزول آیه ی اشک است چشم ما

 فردای محشر است که تفسیر می شویم

 هرگز عزای فاطمه بی گریه جور نیست

 کی گفته ما ز اشک بر او سیر می شویم؟

 پاکی به نام فاطمه معنا گرفته است

 در فاطمیه است که تطهیر می شویم

 در شهر فاطمیه نفس تازه می کنیم

 تا خسته ما ز شهر نفس گیر می شویم

 با روضه ی جوان علی سینه می زنیم

 ما در جوانی از غم او پیر می شویم

 قدرت ندارد از تو مرا کس جدا کند

 بر حلقه های اشک که زنجیر می شویم

 گردنکشی هر آن که کند پیش رهبری

 ما روبروی او همه شمشیر می شویم

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه




چون ابر بهار بی قرارش هستیم

ما پشت به پشت سوگوارش هستیم

از مادر ما كسی سراغی دارد؟

دنبال نشانی از مزارش هستیم

***

ای آن كه همیشه بر لبت زمزمه است

چشمان قشنگت آیه ای محكمه است

بازا و به روی قطعه سنگی بنویس

این قبر غریب مادرم فاطمه است

***

پنهان مكن آن عاطفه ی پستت را

آن چشم چپ و نگاه بد مستت را

سیلی زده ای شكسته ای پهلویی

من آمده ام كه بشكنم دستت را


حضرت زهرا(س)-مناجات فاطمیه



سر مشق زندگانی ما فاطمیه است

ایام كامرانی ما فاطمیه است

دل را گره به موی ولایت زدیم و بس

میثاق آسمانی ما فاطمیه است

یك لحظه در هیاهوی غم گم نمی شویم

پیداترین نشانی ما فاطمیه است

برنامه ی تكامل انسان ز ما بخواه

سر لوحه ی مبانی ما فاطمیه است

تاریخ هم به محفل ما خو گرفته است

منشور جاودانی ما فاطمیه است

این اشك ناب ما بیان حیات ماست

هنگام دُر فِشانی ما فاطمیه است

داغی به دل نشسته که گفتن نمی توان

دورِ غم نهانیِ ما فاطمیه است

ما روضه های زنده ی داغ مدینه ایم

مبنای روضه خوانی ما فاطمیه است

پهلو شکستگان ز غربت خمیده ایم

شرح قد کمانی ما فاطمیه است

سید محمد میرهاشمی

حضرت زهرا(س)-مناجات فاطمیه



در عزای فاطمیّه، دل پریشان می شود

از غم زهرای اطهر دیده گریان می شود

شکر حق می گویم از این که دل سرگشته ام

بر سر خوان کرامت باز مهمان می شود

مجلس روضه بهشت عاشقان فاطمه است

هر که می آید به جنّت، غرق احسان می شود

قطره ی اشکی اگر ریزم برای فاطمه

نامه ی اعمال من خالی ز عصیان می شود

تسلیت می گویم ای صاحب عزای فاطمه

از غمت عالم دوباره بیت الاحزان می شود

از شرار آتش چادر نماز مادرت

سینه ی محزون تو نالان و سوزان می شود

روز و شب از پلک چشمان ترت خون می چکد

زخم های پلک چشمانت نمایان می شود

چهره ی نیلی مادر، غصّه دارت کرده است

ناله ات با دیدن رویش فراوان می شود

انتقام سیلی زهرا به دستان شماست

منتقم! پس کی به سر دوران هجران می شود


محمد فردوسی

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه



من پسر خون خدا مهدی ام

طالب خون شهدا مهدی ام

مادر من مادر خون خداست

مادر من ائمه را مقتداست

مادر من امّ ابیها بود

مادر من حضرت زهرا بود

مادر من بهشت احمد بود

روح دو پهلوی محمد بود

مادر من سیدة الانبیاست

دائرة المعارف کبریاست

مادر من اسوۀ صبر و رضاست

آینۀ پیمبر و مرتضاست

عصمت حق، همسر حبل المتین

امّ نبی، امّ کتاب، امّ دین

مادر من روح نماز شب است

حاصلی از تربیتش زینب است

مادر من حسین می پرورد

دامن پاک او حسن آورد

مادر من دست یدالله بود

دست مگو هستِ یدالله بود

مادر من بود و نبود علی ست

مادر من یاس کبود علی ست

مادر من فدایی حیدر است

شاهد او نالۀ پشت در است

مادر من کیست امید علی ست

مادر اولین شهید علی ست

مادر من چو مرغ بی بال شد

مثل کتاب وحی، پامال شد

حیف از آن نخل که بی برگ شد

اول زندگی جوان مرگ شد

حیف که ناموس خدا را زدند

مادر مظلومۀ ما را زدند

حیف از آن سینه که در خون نشست

حیف از آن دست که دشمن شکست


امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه




من مهدیم، در دست تیغ انتقامم

مادر به قبر مخفیت بادا سلامم

ای قلب مجروحم کباب از غربت تو

باریده اشکم قرن ها بر تربت تو

شب تا سحرها سوختم از سوز داغت

بودم چراغ قبر بی شمع و چراغت

عمری برایت گریه همچون ابر کردم

هم سوختم هم ساختم هم صبر کردم

دیروز رو گرداند امّت یکسر از تو

امروز باشد مهدی ات تنهاتر از تو

مادر دلم خون است از بندم رها کن

دستی برآور بر ظهور من دعا کن

یا با ظهورم انتقامت را بگیرم

یا در کنار قبر پنهانت بمیرم

مادر شنیدم بارها قاتل تو را کشت

ای یار تنهای علی  آخر چر اکشت

مادر شنیدم بارها از پا فتادی

دیدی علی تنها بود باز ایستادی

قنفذ در آن ساعت به ثانی اقتدا کرد

دست تو را از دامن مولا جدا کرد

مادر مپنداری من از تو دور بودم

آن روز در صلب حسینت نور بودم

آوای مهدی مهدیت آمد به گوشم

برخاست در صلب حسین از دل خروشم

نفرین بر آن قوم خدانشناس کردم

درد تو را در قلب خود احساس کردم

ای کاش بودم تا علی را یار بودم

جای تو من بین در و دیوار بودم

آنان که پای خطبه ات ساکت نشستند

ای کاش دست قاتلت را می شکستند

کی می شود بردارم از جانت محن را

از خاک بیرون آورم باز آن دو تن را

در حلقۀ زنجیرشان محکم ببندم

فریاد یا اُمّا رسد از بند بندم

دریا کنم از خون دل چشم ترم را

پرسم چرا کشتید آخر مادرم را؟

گیرم امیرالمؤمنین را دست بستید

بازوی زهرا را چرا آخر شکستید؟

اجر ذوی القربای پیغمبر کتک بود؟

یا پاسخ حق نمک غصب فدک بود؟

مادر به اشک چشم های دوستانم

داد تو زین بیدادگرها می ستانم

من بهترین یار وفادار تو هستم

روز ظهورم هم عزادار تو هستم

شمشیر خونریزم بود مدیون محسن

نقش است بر آن انتقام خون محسن

ای قبر پنهانت زیارتگاه مهدی

خورشید قرآن، اختر دین، ماه مهدی

تو عالمی را اشک و سوز و شور دادی

با روی سیلی خوردۀ خود نور دادی

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه




وای بر حالم اگر از تو جدا باشم من

 همۀ عمر گرفتار بلا باشم من

شک ندارم همۀ خواستۀ تو این است

 لحظه ای هم که شده عبد خدا باشم من

تا زمانی که دلم خانۀ این و آن است

 جا ندارد که پذیرای شما باشم من

چقدر غرق گنه بودم و تو می دیدی

 همه عمرم خجل از روی شما باشم من

تا به کی در پی گیسوی تو آواره شوم

 دردمندانه به دنبال دوا باشم من

گوئیا قسمت من این همه سرگردانی ست

هم چنان زلف به هم خورده رها باشم من

کاش می شد به دل و جان بکشم ناز تو را

 یار تو مثل امام و شهدا باشم من

کاش می شد که به همراه تو یک فاطمیه

 میهمان حرم کرب و بلا باشم من

ای عزیز دل زهرا به کجا خیمه زدی؟

زائر خیمۀ سبزت به کجا باشم من

جان آن مادر غمدیده و بی یار بیا

به گرفتارِ میان در و دیوار بیا

حضرت زهرا(س)امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه



بر مشامم می رسد بوی عزای فاطمه

می شوم آماده ی گریه برای فاطمه

هاتفی از آسمان ها می دهد امشب ندا

فاطمیّه آمده، ماه عزای فاطمه

فاطمیّه آمده ای فاطمیّون غیور

خانه ی دل را کنید امشب سرای فاطمه

در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری

این لباس مشکی ام باشد عطای فاطمه

من کجا و گریه در بزم عزای او کجا؟

اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه

بر جراحات عمیق فاطمه مرهم نهد

هر کسی گرید میان روضه های فاطمه

هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند

می شود ایمن ز غم تحت لوای فاطمه

مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین

افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه

در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا

بارلاها جان من گردد فدای فاطمه

یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل

ای که هستی در پی کسب رضای فاطمه

می رسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در

ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه

کی می آیی تا بگیری انتقام مادرت؟

مهدی زهرا بیا، ای دلربای فاطمه


امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه-نوروز



آن چنان داغ تو بر روی دلم سنگین است

که بهار فرجت حسرت فروردین است

محض امسال نه... این غصه ی چندین قرن است

قصّه ی درد فراق تو غمی دیرین است

سال ها در پس آه دل ما می گذرند

پشت ایّام بدون تو بسی نفرین است

لحظه ی ناب شکوفا شدنم در روضه است

هر کجا حرف بهار است بهارم این است

اشک، چون باده ی نابی ست که سرمستی آن

با وجود همه ی شوری آن شیرین است

بر خلاف همه امسال لباسم... قلبم...

با سیاهی غم فاطمیه رنگین است

وه چه سالی شود امسال که از آغازش

نایم از نغمه ی یا فاطمه آهنگین است

***

باغبان! دور کن از حائل در یاسَت را

غنچه ات در خطر حمله ی یک گلچین است


امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه



باز آمدم که درد دلم را دوا کنی

تا بلکه بیشتر دل من مبتلا کنی

باز آمدم که با تو کمی درد دل کنم

شاید مرا ز بغض گلویم رها کنی

خواهم ز فاطمیّه بگویم برای تو

باید دوباره مجلس روضه به پا کنی

سخت است خواندن این روضه ها بیا

تا با زبان خود سر این روضه وا کنی

فصل عزای مادرت آمد شتاب کن

باید بیایی و طلب خون بها کنی

آن شب غرور مادرتان پشت در شکست

آقا بیا که حق عدو را ادا کنی

زهرا که رفت، همنفس چاه شد علی

تا دق نکرده است تو باید دعا کنی

آقا مدینه مجلس گریه به پا مکن

باید و گر نه گریه ی خود بی صدا کنی

یعنی شبیه فاطمه مجبور می شوی

بیرون شهر کلبه ی احزان بنا کنی


امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه




دوباره هیئت ما در عزای مادرتان

رسیده است به زیر كسای مادرتان

میان ذكر مصیبت عجیب نیست اگر

شنیده می شود این جا صدای مادرتان

تمام فاطمیه گریه می كنم اما

خدا گریسته اول برای مادرتان

گران بهاتر از این چشم ها نداشته ایم

همین دو چشمۀ زمزم فدای مادرتان

امام عصر! دل زخم خورده ی ما را

شكسته تر نكن از ماجرای مادرتان

به چشم های عزادار ما نمی گویی

كجاست آن حرم با صفای مادرتان؟

اگر كه قسمت مان نیست لااقل ما را

ببر مدینه، همان كربلای مادرتان


مسعود یوسف پور

مام زمان(عج)-مناجات فاطمیه-نوروز



اگر که درد می کشیم به یار بی توجّه ایم

به نسخه ی خداییِ نگار بی توجّه ایم

به عشق یار دست از گناه خود نمی کشیم

به شیوه ی درستِ انتظار بی توجّه ایم

کنار جاده با دل شکسته ایستاده ایم

ولی به حرف های آن سوار بی توجّه ایم

اگر هنوز شاخه ی دلم ثمر نمی دهد

به برکت زمین و کشت و کار بی توجّه ایم

اگر خزان گرفته روزهای سرد انتظار

به معنی حقیقی بهار بی توجّه ایم

هزار بار خواندی و هزار بار گفتی و

و ما هزارها هزار بار بی توجّه ایم

گره به کارمان اگر که خورده علت این بُود

به دست های مردم ندار بی توجّه ایم

زیاد روی توبه های ما حساب وا نکن

که ما به قول و وعده و قرار بی توجّه ایم

فقط به شوق کعبه ی رخ تو بوده است اگر

به زخم ها و طعنه های یار بی توجّه ایم

به فکر شال مشکی و عزای مادر توایم

به جنب و جوش عید و نوبهار بی توجّه ایم

غروب فاطمیّه را نمی دهم به صبح عید

گمان مکن به روضه های یار بی توجّه ایم


امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه



این جمعه هم گذشت بدون زیارتی

یا ایّها العزیز نگاهی، عنایتی

سائل منم چگونه نگاهم نمی کنی؟

سلطان تویی کجا ببرم عرض حاجتی؟

دست ردی به سینه ی این دل غمین مزن

شاید که مادرت کند از من شفاعتی

از بعد ناله های سحر های انتظار

خاکم به سر بگویی اگر کم ارادتی

آقا اگر بناست که مرگم فرا رسد

بنما عنایتی، بده فیض شهادتی

وقتی گناه فاصله انداخت بین ما

دیگر چه جای خواب و خور و استراحتی

چشم زمان و اهل زمین مانده منتظر

تا صبح عید وصل ببیند کرامتی

حالا شما به خاطر دیوار و در بیا

یعنی ز میخ و دل بده شرح قساوتی


سید محمّد میر هاشمی

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه




من در پناه چشم هایت سرفرازم

از این که آقای منی بر خود بنازم

باشد تماشایی مناجات دل من

با نم نم گریه بود راز و نیازم

شد خاکساری حریمت آبرویم

خاک کف پای تو شد مهر نمازم

محراب قلبم طاق ابروی تو باشد

چشم انتظارت رو به صحرای حجازم

خانه خرابم کرد این طوفان نفسم

باید حریم تازه ای در دل بسازم

خواهم ز حق بین دعای عهد هر صبح

این جان ناقابل به راه تو ببازم

با این که من محتاج الطاف تو هستم

آقا کشیدی بارها در عشق نازم

می ترسم آقا گر کنی خالی تو پشتم

در جنگ با شیطان همه عشقم ببازم

آشوب دل آرام می گیرد سحرها

تا در میان با تو نهم اسرار و رازم

از داغ آن سیلیِ ناحق مدینه

آتش گرفته سینه در سوز و گدازم

زهرا صدا می زد میان دود و آتش

اَینَ غیاث المنتظر؟ ای چاره سازم!

قاسم نعمتی

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه



 

«یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری

آه، آقای  غریبم   به  دلت  غم  داری»

دردِ بی مادری ای کاش  دوایی  می داشت

فاطمیّه  شده  و  اشک  دمادم  داری

صاحبِ مجلس روضه، غم  مادر  دیدی

بر درِ  خانه ی خود، بیرق ماتم  داری

دردِ دل کن  که   نگویند  غریبی   آقا

  بین این سینه زنان، مونس و مَحرَم داری

  دلِ یعقوبیِ  مادر ز فراقت خون  است

یوسف مصر بقا،  قصد سفر  هم داری ؟

  دل ، حسینیّه ی  چشمان تو  شد مولا جان

  باز  هم  وقت  عزا،  یاد  مُحرّم  داری

  گاه در کوچه و گه  کرب و بلا  می گریی

  داغ  یک پهلو و انگشتر  خاتم  داری

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه




من در پناه چشمهایت سرفرازم

از اینکه آقای منی بر خود بنازم

باشد تماشایی مناجات دل من

با نم نم گریه بود راز و نیازم

شد خاکساری حریمت آبرویم

خاک کف پای تو شد مهر نمازم

محراب قلبم طاق ابروی تو باشد

چشم انتظارت رو به صحرای حجازم

خانه خرابم کرد این طوفان نفسم

باید حریم تازه ای در دل بسازم

خواهم ز حق بین دعای عهد هر صبح

این جان ناقابل به راه تو ببازم

با اینکه من محتاج الطاف تو هستم

آقا کشیدی بارها در عشق نازم

می ترسم آقا گر کنی خالی تو پشتم

در جنگ با شیطان همه عشقم ببازم

آشوب دل آرام می گیرد سحرها

تا در میان با تو نهم اسرار و رازم

از داغ آن سیلیِ ناحق مدینه

آتش گرفته سینه در سوز و گدازم

زهرا صدا می زد میان دود و آتش

اَینَ غیاث المنتظر ای چاره سازم

دستان حیدر بسته و زهرا زمین خورد

دشمن از آن دم آبروی شیعه را برد


قاسم نعمتی

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه




این جمعه هم گذشت بدون زیارتی

یا ایّها العزیز نگاهی، عنایتی

سائل منم چگونه نگاهم نمی کنی؟

سلطان تویی کجا ببرم عرض حاجتی؟

دست ردی به سینه ی این دل غمین مزن

شاید که مادرت کند از من شفاعتی

از بعد ناله های سحر های انتظار

خاکم به سر بگویی اگر کم ارادتی

آقا اگر بناست که مرگم فرا رسد

بنما عنایتی، بده فیض شهادتی

وقتی گناه فاصله انداخت بین ما

دیگر چه جای خواب و خور و استراحتی

چشم زمان و اهل زمین مانده منتظر

تا صبح عید وصل ببیند کرامتی

حالا شما به خاطر دیوار و در بیا

یعنی ز میخ و دل بده شرح قساوتی


امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه-نوروز




اگر که درد می کشیم به یار بی توجّه ایم

به نسخه ی خداییِ نگار بی توجّه ایم

به عشق یار دست از گناه خود نمی کشیم

به شیوه ی درست انتظار بی توجّه ایم

کنار جاده با دل شکسته ایستاده ایم

ولی به حرف های آن سوار بی توجّه ایم

اگر هنوز شاخه ی دلم ثمر نمی دهد

به برکت زمین و کشت و کار بی توجّه ایم

اگر خزان گرفته روزهای سرد انتظار

به معنی حقیقی بهار بی توجّه ایم

هزار بار خواندی و هزار بار گفتی و

و ما هزارها هزار بار بی توجّه ایم

گره به کارمان اگر که خورده علت این بُود

به دست های مردم ندار بی توجّه ایم

زیاد روی توبه های ما حساب وا نکن

که ما به قول و وعده و قرار بی توجّه ایم

برای وصف یار باید از همه گذشت و محض یار

هنوز ما به قبله مهزیار بی توجّه ایم

فقط به شوق کعبه ی رخ تو بوده است اگر

به زخم ها و طعنه های یار بی توجّه ایم

به فکر شال مشکی و عزای مادر توایم

به جنب و جوش عید و نوبهار بی توجّه ایم

غروب فاطمیّه را نمی دهم به صبح عید

گمان مکن به روضه های یار بی توجّه ایم


جواد پرچمی

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه



دوباره هیئت ما در عزای مادرتان

رسیده است به زیر كسای مادرتان

میان ذكر مصیبت عجیب نیست اگر

شنیده می شود اینجا صدای مادرتان

تمام فاطمیه گریه می  كنم اما

خدا گریسته اول برای مادرتان

گران بها تر از این چشم ها نداشته ایم

همین دو چشمۀ زمزم فدای مادرتان

امام عصر ! دل زخم خورده ی ما را

شكسته تر نكن از ماجرای مادرتان

به چشم های عزادار ما نمی گویی

كجاست آن حرم با صفای مادرتان؟

اگر كه قسمت مان نیست لااقل ما را

ببر مدینه، همان كربلای مادرتان


امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه




قسم به سینۀ مجروح مادرت زهرا  

تو بر ظهـور دعـای فـرج بخـوان مولا

تو بر ظهور دعای فرج بخوان که هنوز

شــرار دود ز بیــت علــی رود بــالا

تو بر ظهور دعای فرج بخوان که علی

بــود هنــوز عـزادار مـادرت زهرا

تو بر ظهور دعای فرج بخـوان که هنوز

علی است مثل تو مظلوم و بی کس و تنها

تو بر ظهور دعـای فرج بخـوان که کند

همیشه مــادر پهلـو شکسته بـر تو دعا

تو بر ظهور دعای فرج بخوان که حسن

بـه زیـر ضـرب لگـد دیـد مـادر خـود را

تو بر ظهور دعای فرج بخوان که حسین

فتــاد پشـت در خانــه، مـادرش از پـا

تو بر ظهور دعای فرج بخوان که هنوز

صدای نالۀ محسن رسد به عرش خدا

تو بر ظهور دعای فرج بخوان که به نی

بوَد هنـوز سـر پـاک سیدالشهدا

تو بر ظهور دعای فرج بخوان که بود

شـرارۀ دل «میثم» همیشه وقف شما

حضرت زهرا(س)-مناجات فاطمیه-نوروز




در دو عالم جلال ما زهراست

رمز تغییر حال ما زهراست

عید با فاطمیه می آید

ذکر تحویل سال ما زهراست

حضرت زهرا(س)-مناجات فاطمیه-نوروز


  

در صحن دل شیعه دوباره غوغاست

آوای دل اهــل ولا یـا زهراست

نوروز بــرای ما نــدارد معنـا

وقتی که عزای فاطمیه بر پاست

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه



مانند یک ابر بهاری یابن الزهرا

حال و هوای گریه داری یابن الزهرا

این روزها خیلی دلت را غم گرفته

دلخسته از این روزگاری یابن الزهرا

با واژه ی «مادر» شود آهت کشیده

در لا به لای اشک و زاری یابن الزهرا

«ای وای مادر» های تو می گوید آقا

خیلی برایش بی قراری یابن الزهرا

آقا مگر من مرده ام که مثل حیدر

سر را به زانو می گذاری یابن الزهرا

آقا! تنم، جانم، همه چیزم فدایت

آماده ام بر جان نثاری یابن الزهرا

گریه مکن که طفل اشک بی قرارم

با گریه ات گردیده جاری یابن الزهرا

جز اشک دیده مرهم دیگر ندارم

با عرض پوزش از «نداری» یابن الزهرا

از این که هستم دوستدار مادر تو

حتماً مرا تو دوست داری یابن الزهرا

تا این که باشم زائر قامت خمیده

دنبال یک سنگ مزاری یابن الزهرا

«زهرا» به «زهراها» شده تبدیل... یعنی :

در کوچه شد آیینه کاری یابن الزهرا

حضرت زهرا(س)-مناجات فاطمیه



فاطمیه اعتقاد شیعه است

عشق زهرا در نهاد شیعه است

فاطمیه آبروی اهل دل

سوختن در گفت و گوی اهل دل

فاطمیه شاهدی بر بی نشان

غربت مولا امیر مؤمنان

فاطمیه از ولایت تا ولی

یک سقیفه فتنه در حق علی

فاطمیه شور و حال گریه است

چشم اگر چشم است مال گریه است

فاطمیه شرح زهرا بودن است

افتخار نسل زن ها بودن است

فاطمیه فصل یک تاریخ درد

این حدیث تلخ با دل ها چه کرد؟!

فاطمیه کوثرِ پر پر شده

شاخه ای از یاس خاکستر شده

فاطمیه رنج محتوم علی

یک سقیفه حق مظلوم علی

فاطمیه ذوالفقار در نیام

بازتاب گریه های نا تمام

فاطمیه شرم آتش در بهشت

بی قرار از اشک پیغمبر بهشت

فاطمیه سیلی و یاس کبود

یا محمد جرم زهرایت چه بود؟!

فاطمیه خطبه های آتشین

گفتن حق در حضور ظالمین

فاطمیه با اذان های بلال

سوختن در آتش اشک زلال

فاطمیه ریشه دارد در حجاب

جلوه ی زهرایی اسلام ناب

فاطمیه سرّ یاس و لاله است

یک حیاط پاک هجده ساله است

فاطمیه محنت و رنج و بتول

اولین غمنامه ی آل رسول

×××

از وبلاگ تیشه های اشک

امام زمان(عج)-


 

آقا بیا دعای مرا مستجاب کن

ما را برای نوکریت انتخاب کن

قلبم شبیه سنگ شد از کثرت گنه

امشب بیا و سنگ دلم را تو آب کن

تأثیر جرم و معصیت اشک مرا گرفت

دستی بکش به روی دلم فتح باب کن

تا کی به لب دعای فرج، تا کی انتظار؟!

آقا به حقّ فاطمه پا در رکاب کن

ای منتقم بیا که دلم سخت زخمی است

رحمی نما بر این دل زارم شتاب کن

ای روضه خوان فاطمیه روضه ای بخوان

امشب میان سینۀ ما انقلاب کن

ما در پی تلافی سیلی کوچه ایم

یعنی به روی غیرت ما هم حساب کن

محمد فردوسی