امام حسن(ع)

پسر فاطمه آن کس که دلم زنده از اوست

نه فقط ما که دل فاطمه هم زنده از اوست

بوسه بر لعل لب آنکه چنین گفت رواست

جان به قربان کریمی که کرم زنده از اوست


به همان خاک غریبانه قبرش سوگند

بی حرم هست ولی هرچه حرم زنده از اوست

سینه زن گر چه ندارد به بقیعش اما

به خدا زمزمه و نوحه و دم زنده از اوست

به غم کرببلا زنده نماند شیعه

در دل شیعه همین غصه و غم زنده از اوست

از علمدار بپرسید که او خواهد گفت

هم علمدار حسین و هم علم زنده از اوست

به همان لحظه که پا بر سر این خاک نهاد

فاطمه دوستی نسل عجم زنده از اوست

قطعات جگرش با همگان می گوید

همه ی دین خداوند قسم زنده از اوست

جواد حیدری

حضرت زهرا(س)امام حسن(ع)-کوچه بنی هاشم



تا خانه به جز راه کم و مختصری نیست

 آهسته برو صبر کن این جا خطری نیست

بعد از پر و بالی که زدم دور و برم را

 گشتی که ببینی اثر از بال و پری نیست؟

رفتیم به خانه نکند گریه کنی خُب!

 قربان تو که خوبتر از تو پسری نیست

وقتی که رسیدیم تنت باز نلرزد

 یک طور نشان می دهی اصلاً خبری نیست

حالا به رخم خیره شو تا خوب ببینی

 از ضربه ی آن حادثه دیگر اثری نیست؟

از روسری و گوش من این منظره پیداست

 بر شاخۀ خونی شده دیگر ثمری نیست


امام حسن (ع)

امام حسن (ع)



نگاه کردی و قلبم عجیب جادو شد


پرید رنگ من امشب شبیه لیمو شد



میان چشم تو یک گله ای پراز آهوست



خوشابحال کسی که شکار آهو شد



میان چشم تو یک بیشه پراز شیراست


نگاه کردی و لشکر چه ساده جارو شد



هلال ابرویت آقا شبیه شمشیری است


که در میان کشاکش صداش هوهو شد



شبیه هیبت چشمان مرتضی چشمش


قوی ترین یل عالم به پاش ترسو شد




کرم نما که کریمی گدایت آمده است


شما ز بسکه کریمی گدات پرروشد

***

(فــریــدمـــحــمــدی)