حضرت معصومه(س)



منت ز بخت دارم و نصرت ز کردگار

کافکند در دیار قمم روزگار، بار

خوش بار یافتم به حریمى که جبرئیل

بى‏اذن خادمان به حریمش نجسته بار

این بارگاه بضعۀ باب الحوائج است

کز وى رواست، حاجت مخلوق روزگار

این پیشگاه فاطمه بنت موسى است

کز بعد فاطمه به زنان دارد افتخار

خارى اگر به کف پاى زائرش گیرد

ملک، به سوزن مژگان، ز پاش گیرد خار

دختر بدین جلال، نپرورده مام دهر

دختر بدین مقام، نیاورده روزگار

چشم فلک ندیده و نشنیده گوش دهر

دختر بدین جلالت و بانو بدین وقار

اى بانوى بلند مقام فلک جناب

اى خانم رفیع  مکان بزرگوار

هم دختر امامى و هم خواهر امام

هم عمۀ امامى  و هم نور هشت و چار

تنها نه چشم من به در توست منتظر

چشم دو عالم است ‏بر این در، به انتظار

اى والى ولایت عصمت! به عصمتت

چشم  کرم  ز بندۀ این  آستان، مدار

مسکین «طرب‏» ز درگه لطفت کجا رود؟

امیدوار بر توأم، امید من  بر آر


محمد نصیر طرب اصفهانی

چشم دلم به سمت حرم باز می شود



چشم دلم به سمت حرم باز می شود

با یک سلام، صبح من آغاز می شود

پر می کشد دلم به هوای طواف تو

وقتی که لحظه، لحظه ی پرواز می شود

قفل دلم شکسته کنار درِ حرم

از مرقدت دری به جنان باز می شود

فهمیده ام ز حکمت ایوان آینه

این جا دل شکسته سبب ساز می شود

کو چشم روشنی که ببیند در این حرم

هر روز چند مرتبه اعجاز می شود

اعجاز توست این که دلم یا کریم توست

قلب تپنده ی حرم قم، حریم توست

این جا بهشت دختر موسی بن جعفر است

از نفحه ی شهود و تجلّی معطر است

بر پا شده است مکتب قرآن و اهل بیت

دارالعلومِ مریم آل پیمبر است

این جا کلید علم و فقاهت ارادت است

خاک در حریم تو علامه پرور است

چشم امید عالِم و عاشق به سوی توست

این جا چقدر چشمه ی جوشان کوثر است

تنها پناهگاه دلم صحن آینه ست

وقتی دلم از آه زمانه مکدر است

هر شب کنار مرقد تو یک مدینه دل

دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است

صحن تو غرق بوی گل یاس می شود

این جا حضور فاطمه احساس می شود  

با آن که هست هر دو جهان مال فاطمه

این جا دمیده کوکب اقبال فاطمه

بی اختیار پای ضریحت رسیده است

هر زائری که آمده دنبال فاطمه

دارد تمام مرقد تو بوی آسمان

این جاست سایه سار پر و بال فاطمه

فرمود آشیانه ی‌ امن الهی است

صحن و سرای تو، حرم آل فاطمه

خورشید آل فاطمه از راه می رسد

هر سال ما اگر که شود سال فاطمه

ای عمه ی امام زمان! کاش در حرم

یک صبح جمعه لایق دیدار می شدم

خاتون ملک ارض و سما إشفعی لنا!

محبوبه ی حبیب خدا إشفعی لنا!

آرامش و قرار دل ثامن الحجج

ای زینب امام رضا إشفعی لنا!

عصمت دخیل بسته به پرهای چادرت

ای آفتاب حُجب و حیا إشفعی لنا!

در هر سحر به سوی ضریح اجابتت

می آورم دو دست دعا إشفعی لنا!

روی سیاه و بار گناهان ما کجا؟!

لطف و کرامت تو کجا إشفعی لنا!

مهر و ولایتت شده حبل المتین ما

در صبحگاه روز جزا إشفعی لنا!

یوم الحساب تو همه امید شیعه ای

تنها نه شیعه اهل جهان را شفیعه ای

با حبّ تو کسی که دلش را محک زده

طعنه به پارسایی حور و ملک زده

سرشار از زلالی نور یقین شود

در مرقد منور تو قلب شک‌زده

از چشمه های فیض تو سیراب می شود

هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده

تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست

بر گنبد تو دست توسل فلک زده

شب های جمعه طوف حرم می‌ کنم ولی

گویا کسی به زخم دل من نمک زده

دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا

قلبم برای دیدن شش گوشه لک زده

امشب گره گشاست دم یا رضا رضا

در دست توست تذکره ی کربلای ما


یوسف رحیمی

حضرت معصومه(س)



دلم سه شنبه شبی باز راهی قم شد

کنار درب حرم، بین زائران گم شد

نگاه چشم ترم تا به گنبدت افتاد

دوباره شیفته ی رنگ زرد گندم شد

به یاد مسجد و باب الجواد افتادم

سرود عاشقی ام، یا امام هشتم شد

به محض بردن نام امام آینه ها

لبان آینه هایت پر از تبسّم شد

به استحاله کشاندی مرا به لبخندی

دو چشم مملو اشکم، دو خمره ی خم شد

سلام بر تو و بر خاندان اطهارت

سرم به زیر قدوم تمام زوّارت

از آب شور حرم، شوق و شور می گیرم

وضو برای تشرّف به طور می گیرم

ستاره ام، که در این آسمان ظلمانی

از آفتاب حضور تو نور می گیرم

چقدر زائر عاشق شبیه کودکی ام

ضریح مرقدتان را به زور می گیرم

چه افتخار عظیمی ست آمدی این جا

عجیب نیست که حسّ غرور می گیرم

برای رد شدنم از پل صراط جزا

ز دست لطف تو برگ عبور می گیرم

سلام بر تو و بر خاندان اطهارت

سرم به زیر قدوم تمام زوّارت  

نسیم مرقدتان عطر کوچه باغ بهشت

بَرَد ز خاطره ها غصّه ی فراق بهشت

رواق های حریمت بهشت نور و بلور

بلند گنبد نورانیت، چراغ بهشت

مدام روز قیامت پی تو می گردم

نمی روم به جهنّم، و یا سراغ بهشت

شکسته باد دو پایم، اگر که روز حساب

بدون تو بگذارم قدم به باغ بهشت

منم مدیحه سرایی که آرزو دارم

جوار باغ تو باشم، شده کلاغ بهشت!

سلام بر تو و بر خاندان اطهارت

سرم به زیر قدوم تمام زوّارت


وحید قاسمی

حضرت معصومه(س)



سفره دار قدیمی دنیا

ای كریم شفیعه ی فردا

گنبدت را نگاه می كرم

خوش به حال پرِ كبوترها

پیش تو بی اراده می گویم

السلام علیك یا زهرا

طعم سوهان شهر تو برده است

تلخی كام روزه دار مرا

كار خورشید می كند آری

ذره ای را كه می بری بالا

با همین شور و حال و تاب و تبم

راهی جاده ی سه شنبه شبم

سجده ها و قیام های منی

‌هدف احترام های منی

السلام علیك یا بانو

تو علیك السلام های منی

زینب دومی و بعد رضا

عمه جان امام های منی

لحظه های خوش حرم رفتن

استواری گام های منی

در دلم با تو درد و دل كردم

یكی از هم كلام های منی

انعكاس جمالی زهرا

حضرت زینب امام رضا


مسعود اصلانی

حضرت معصومه(س)


 

ای سورۀ نامت تفسیر اعطینا

زهرا ترین زینب، زینب ترین زهرا

خیر کثیر تو، آئینه کوثر

نامت سرآغاز تکثیر خوبی ها

روشن تر از نوری، در نور مستوری

پیدا ترین پنهان، پنهان ترین پیدا پیدا

ماه مقیم قم، خورشید «بیت النور»

در سایه سار توست سرتاسر دنیا

وقتی که معصومان، معصومه ات خواندند

در وصف تو لال است، شعر و شعور ما

فهم زمین عاجز، از درک اوصافت

والا مقامی تو، در عالم بالا

از آه لبریزم، از اشک سرشارم

این قطره را دریاب، دریاب ای دریا


جواد شرافت

حضرت معصومه(س)


 

تا آسمانت را کمی در بر بگیرد

یک شهر باید عشق را از سر بگیرد

گنجایش ات در سینۀ این خاک‏ها نیست

باید تو را دستان پیغمبر بگیرد

هر کس مزار مادرش را آرزو کرد

باید سراغش را از این دختر بگیرد

بانو رهایی را نمی‏خواهم که ننگ است

بی‏جذبۀ مهرت کبوتر پر بگیرد

قلب مرا از سینه‏ام بردار نگذار

دار و ندارم را کس دیگر بگیرد

دلواپس اما دلخوشم شاید که دستت

دست مرا هم لحظۀ آخر بگیرد


فاطمه نوری

حضرت معصومه(س)



خاتون قم ای حضرت معصومه سلامت

 آغاز شود دفتر اعجاز به نامت

 در وصف کمالات تو شد زمزمه پرداز

 عمری به رواقِ تو کبوتر سر بامت

 از زینب و از فاطمه داری تو نشان ها

 ای خوی و مرام علوی خوی و مرامت

 آنی که احادیث شریفی ز امامان

 بر جا همه حاکی بود از شان و مقامت

 در بارگه قدس تو حوا به کنیزی است

 آن گونه که آدم شده از شوق غلامت

 بر چهره ی نورانی تو رشک برد ماه

 خورشید جهانتاب زند بوسه به گامت

 مانند تو معصومه کجا ذوب ولا شد؟

 قربان تو و پیروی از خط امامت

 آیین و مرام رضوی گشت جهانگیر

 ای قم ز تو احیا شده با سعی تمامت

 فیضیه که سرچشمه ی انوار الهی است

 پاینده و جاوید شد از فیض مدامت

 جان در ره مقصود به اخلاص نهادی

 آکنده شد از بوی ولایت چو مشامت

 تا روز قیامت که بود حشر خلایق

 ثبت است به لوح دل و جان حرف و پیامت

 از فیض وجود حرمت مرحمتی کن

 ای مرغ دل شیعه گرفتار به دامت

 سیراب شوند از قدح خاص تولا

 زوار تو کآیند سر سفره ی عامت

 بر رشته ای از معجرت آویختم امروز

 دریاب کنون «خوش عمل» این پیر غلامت


 عباس خوش عمل کاشانی

حضرت معصومه(س)



جایی که کوه خضر به زحمت بایستد

شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد

نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است

قلبم از اشتیاق زیارت بایستد

بانو سلام کاش زمان با همین سلام

در آستانۀ درِ ساعت بایستد

و گردش نگاه تو در بین زائران

روی من – این فتاده به لکنت – بایستد

تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام

در محضر شما دو سه رکعت بایستد

بانو اجازه هست که بار گناه من

در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟

در این حرم هزار هزار آیۀ عذاب

هم وزن با یک آیۀ رحمت بایستد

باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما

زیر رواق‌های کرامت بایستد

شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید

طاقت نداشت تا به قیامت بایستد

آن کس که جای فاطمه در قم نشسته است

در روز حشر هم به شفاعت بایستد

تو خواهر امام غریبی و این غزل

با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد

من واژه واژه عطر تو را پخش می‌کنم

حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد

این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو

مستی که روی پاش به زحمت بایستد


هادی جانفدا

حضرت معصومه(س)-مدح و شهادت


 

بانو سلام، دختر موسای طورها

هر جا قدم زدی شده کوهی ز نورها

من عاشقِ قدیمیِ این خانواده ام

 راهی شدم به محضرت از راه دورها

پیش شما هوای بهشت از سرم پرید

 این جا پر است بهجت و شور و سرورها

آن قدر هیبت و عظمت دارد این حریم

 جایی نمانده است برای غرورها

وقتی که آشیانه ی آل علی قم است

 فرش حریم آن شده گیسوی حورها

من چشم بسته ام به عطای کریم ها

راضی نیم به تکه نان مثل مورها

در قم همه ز بودن تو فیض می برند

 تنها نه زنده ها، که گرفتار گورها

هم چون عقیله عالمه ی بی معلمی

 طعنه زده کلام شما بر زبورها

گفتم عقیله و دل من رفت کربلا

 آخر به سمت قتلگه افتد عبورها

در پیش صبر زینب ما صبر هم شکست

 حرفی نمانده بود برای صبورها

شکر خدا برادر تو نیزه ای نخورد

 شکر خدا نرفته سرش در تنورها

بر روی پیکرش همه گل هدیه کرده اند

 جسمش نماند زیر هجوم ستورها

حضرت معصومه(س)-شهادت


رنگ و بوی مدینه داری تو دلم آرام نه پریشان است
قدمت روی چشم"بیت النور" واژه ها یک به یک غزلخوان است
خسته از راه آمدی تا قم قم به پا خواست پیش تو خانم
ناقه ات بین جمعیت شد گم همه گفتند تازه مهمان است
افتخاری بده به چشمانم عاشقی از تبار سلمانم
پس می افتم به پای چادرتان عشق عشقی که بهتر از جان است
فاطمه...فاطمه...که هفده روز فاطمه...فاطمه...که هجده سال
فاطمه...زینبی که در گودال روضه ی تو گریز پایان است
گرد و خاکی به چشم می آید دو سواره...گمان کنم...شاید
حرم اهل بیت شد اینجا کاظمین است یا خراسان است
...

صبح من با تو می شود آغاز باز چشمم به گنبدت شد باز
السلام علیک یا بانو صحن آیینه غرق باران است

حضرت معصومه(س)-مناجات

حضرت معصومه(س)-مناجات


با روی سیاه و بارِ سنگین گناه

با خجلت و شرمساری و حال تباه

بر حضرت معصومه گرفتیم پناه

یا فاطمه اشفعی لنا عندالله

حضرت معصومه(س)-مناجات

حضرت معصومه(س)-مناجات


در خواب شنیدم که مقیمت شده ام

من خادم این صحن کریمت شده ام

از شوری آب حرمت بود که من

یک عمر نمک گیر حریمت شده ام

حضرت معصومه(س)-مدح و ولادت



ای خاک پاک ملک ری حریمت

قم قطعه ای از جنت نعیمت

هرکس که این منظومه را شناسد

اخت الرضا معصومه را شناسد

غم را جدا از بخت شیعه کردی

قم را تو پایتخت شیعه کردی

درگاه تو جنات عالمین است

شهرت سه باب از جنت الحسین است

آنانکه تاریخ تو را بدانند

ام تو را ام البنین بخوانند

وقتی گل زهراییت سرشتند

میلاد نوری تو را نوشتند

چون در ازل دل از همه گرفتی

زینت به نام فاطمه گرفتی

تو بانی احیای کربلایی

تو زینب از نوع گل رضایی

مهری و مهتاب امام هفتم

ماهی و همزاد امام هشتم

در منزلت کفو برادری تو

در عصمتت با او برابری تو

میلاد تو از مرتضا بگوید

اخبار میلادت رضا بگوید

اصلاب پاکی حامل تو بودند

ارحام نوری قابل تو بودند

ای بهترین یاور برای رهبر

از کودکی آشفتۀ برادر

چون مادرت شد آن کنیز لایق

شد نو عروس کاشف الحقایق

در خواب او می رفت بهر یاری

پیغمبر اکرم به خواستگاری

چون نور پیغمبر در او درخشید

نور تو و نور رضا در او دید

نورت چو از آن حجره سر برآورد

از شادمانی نجمه پر درآورد

از بس تحیت آمدت زبالا

شد خانۀ نجمه چو عرش اعلا

ای خواهر مولای با عطوفه

او شد رئوف و تو شدی رئوفه

پرورده ی همد ولایتی تو

پوئیده ی راه هدایتی تو

دامان پر مهرت پدر سرایت

فرمود بابایت: (پدر فدایت)

از بسکه خوش فکر و اراده بودی

کانون فضل خانواده بودی

از نام های پاکت ای نقیه

مرضیه و صدیقه و رضیه

بنت الامام از نام های نابت

شیعه کند اخت الرضا خطابت

ای عالمه علمیه پروری تو

آیینۀ موسی بن جعفری تو

ای حوزۀ علمیه از تو بنیاد

وی گلشن فیضیه از تو آباد

هستی حدیث عشق را تو راوی

نوآوری کردی تو در فتاوی

در هجرتت چون خون عاشقان ریخت

علم و عمل از نو به هم در آمیخت

روح پیام قاطعیت از توست

مهر مقام مرجعیت از توست

ای اسوۀ ما مرجعیت تو

وی الگوی شیعه شهادت تو

باب شهادت از تو باز مانده

اینگونه محراب و نماز مانده

مرجع کسی که راه تو بپوید

وز آستان درگهت بروید

هر مرجعی، تقلید کردنی نیست

هر مدعی نامش که بردنی نیست

مرجع که از بیگانگان بگوید

اخبار چون دیوانگان بگوید

مرجع تمام نیتش حسینی است

راهش ز راه نهضت خمینی است

مرجع که با دشمن ولی نگردد

ضد تولای علی نگردد

ای رفته راه منطق امامت

با آن برادرهای با کرامت

تو کاخ ظالم را خراب کردی

مانند زینب انقلاب کردی

گرچه تو دیدی هجمه ی حرامی

اما ندیدی ازدحام شامی

بالای تل زینبیه هیهات

دیدی امام خویش در مناجات؟

در پیش چشمت کی سری بریدند

کی معجری را از سری کشیدند

راه تو و زینب طریقۀ ماست

جان دادن در خون سلیقه ماست

حضرت معصومه(س)-مدح و ولادت



ای حج دل بر گرد حائـر تو

وی چـارده معصوم، زائـر تو

گنج خدا پنهان به سینۀ قم!

معصومـه! زهرای مدینۀ قم!

درّ یتیـم گنجِ مهـر عصمت!

انسیه‌الحورا، سپهـر عصمت!

ســر تـا قـدم آیینـۀ ولایت

قــرآن روی سینـۀ ولایـت

زهرای مرضیه است مادر تو

مریم توسل جسته بر در تو

جبریل اگر رو جانب قم آرد

بـر تـو یریـدالله عنکـم آرد

آینـــۀ روی امــام هفتــم

روح دو پهلـوی امـام هفتم

فیضیه را بر تربتت سجود است

فیضیـۀ تـو عالـم وجود است

ریحانـة الــروح محمـدی تو

سیب بهشت هشت احمدی تو

زهـرا کتـاب الله، کوثـرش تو

قم مسجدالحرام و هاجرش تو

نــور جهانتــاب ائمـه‌ای تو

معصومه‌ای بـاب ائمـه‌ای تو

با آن که در قلب زمین نهانی

بـاب‌المــراد اهــل آسمانـی

زهرا و زینب تو یک جمـالید

مرآت حسن ذات ذوالجلالید

توحیـد دریـا و تـو دُر نابش

زهراست خورشید و تو آفتابش

عصمت گلی از نقش دامن تو

پیراهن زهـراست بـر تن تو

بالای هـر گلـدستۀ تو جبریل

زیبد که بگشاید زبان به تهلیل

بایـد در ایوان تـو بـا حلاوت

روح‌الامیـن قرآن کند تلاوت

صحنین تو برتر ز عرش اعلا

قبر تو قبر زینب است و زهرا

ایوان تو ای دخت پاک موسی

دارالسلام مریم است و عیسی

شفیعـۀ فـردای محشـری تو

نایبــۀ عمّــه و مــادری تو

خورشید را نور رخت وضو داد

ذیقعـده را میـلادت آبرو داد

آیینــۀ بــرادری و بـابــی

یک مـاه در بیـن دو آفتابی

در سیر مصحف رخـت برادر

یاد آرد از قدر و جـلال مادر

جلال تـو جلال کبریـایی‌ست

شایستــۀ سیــدة النسـایی‌ست

پدر که چون جان به برت کشیده

بوی بهشت از سینه‌ات شنیده

زیبد که‌ ای یاس بهشت طاها

گویـد پــدر دربـاره‌ات فـداها

بستـان علـم و حکمت ائمــه

شـایستـۀ تـو عـصمت ائمــه

باغ جنـان تقــدیم تـار مویت

فردوس و رضوان دو گدای کویت

مـدح تـو از نطـق بشـر نیـاید

جــز از بــرادر و پـدر نیــاید

باید ز طـوس آیـد امام هشتم

وصف تو را گویـد به مردم قم

بالاتـری از وصف خلـق عالم

قدر و جلال تو کجا و «میثم»؟

حضرت معصومه(س)


سفره دار قديمي دنيا ***‌ اي كريم شفيعه ي فردا

گنبدت را نگاه مي كرم *** خوش به حال پر كبوترها

پيش تو بي اراده مي گويم *** السلام عليك يا زهرا

طعم سوهان شهر تو برده است *** تلخي كام روزه دار مرا

كار خورشيد مي كند آري *** ذره اي را كه مي بري بالا

با همين شور و حال و تاب و تبم *** راهي جاده ي سه شنبه شبم

سجده ها و قيام هاي مني ***‌هدف احترام هاي مني

السلام عليك يا بانو *** تو عليك السلام هاي مني

زينب دومي و بعد رضا *** عمه جان امام هاي مني

لحظه هاي خوش حرم رفتن *** استواري گام هاي مني

در دلم با تو درد و دل كردم *** يكي از هم كلام هاي مني

انعكاس جمالي زهرا *** حضرت زينب امام رضا