حضرت زینب(س)-مدح و مرثیه



 ای عالمه زمانه زینب!

ای فاطمه را نشانه زینب!

ای نور دو چشم و جان زهرا

آرام دل و روان زهرا

تو نوگُل گلشن ولائی

مرآت جمال مرتضائی

مرآت خدا نما، توئی تو

محبوبه کبریا توئی تو

در مُلک عفاف یکّه تازی

تو روح مجسّم نمازی

شد دیده ز چهره تو روشن

عالم ز وجود توست گلشن

تو مظهر ذات ذوالجلالی

سرچشمه فیض لایزالی

ای شیرزن جهان هستی

گر مظهر حق نئی چه هستی؟

تابنده فروغ جاودانی

در عشق بلند آسمانی

تقوای تو درجهان عصمت

بخشیده توان به روح عفت

امروز جهان آفرینش

بگرفته ز مکتب تو بینش

ادامه نوشته

حضرت زینب(س)-مدح و مرثیه



تصویر تمام کربلا زینب بود

تفسیر پیام کربلا زینب بود

در عشق و فداکاری و ایمان و وفا

زهرای قیام کربلا زینب بود

مؤید

×××

زیبایی گلشن علی زینب بود

پرورده دامن علی زینب بود

بر خصم شکست داد ولی خود نشکست

آیینه نشکن علی زینب بود

مؤید

×××

در فضل، محیط بیکرانی زینب

در صبر، بسیط آسمانی زینب

ای خورده به سینه ات مدال عظمت

بانوی همیشه قهرمانی زینب

مؤید

×××

زینب که به عشق جوشش آموخته است

ماه است و چو مهر رخ برافروخته است

کارآیی انقلاب خونین حسین

بر قامت صبر او نظر دوخته است

مؤید

×××

زینب که به کار عاشقی غوغا کرد

صد بار شهادت به رخش در وا کرد

دو دسته گل یاس که در دامن داشت

تقدیم به باغبان عاشورا کرد

مؤید

×××

من مظهر صبر، زینب کبرایم

هر جا که بود حسین، من آن جایم

هر چند که آفتاب بی سایه بود

من سایه آفتاب عاشورایم

مؤید

×××

زینب که شکوه عشق پاینده از اوست

ماهی ست که نور صبر تابنده از اوست

اسلام ز کربلا بود زنده، ولی

تاریخ حیات کربلا، زنده از اوست

مؤید

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت




وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد

باید که تو را فاطمه مادر شده باشد

جد تو نبی بود نه اینطور بگویم

شک نیست که جد تو پیمبر شده باشد

جز بر در این خانه ندیدیم امامت

تقسیم میان دو برادر شده باشد

خورشید سفالی ست که در سیر جمالی

از بوسه بر این گونه منور شده باشد

بو می کشم ایام تو را باید از اخلاق

یک تکۀ تاریخ معطر شده باشد

ای حوصلۀ محض چه تشبیه سخیفی ست

با حلمت اگر کوه برابر شده باشد

با اینکه قضا دست تو را بست ندیدیم

جز آنچه بخواهی تو مقدر شده باشد

از عمر تو یک روز جمل آیۀ فتح است

با صلح اگر مابقی اش سر شده باشد


حضرت زینب(س)-مدح و مرثیه



 کعبه بی نام و نشان می ماند اگر زینب نبود

بی امان دارالامان می ماند اگر زینب نبود

گرچه دادند انبیا هر یک نشان از کربلا

کربلا هم بی نشان می ماند اگر زینب نبود

مکتب سرخ تشیع کز غدیر آغاز شد

تا ابد بی پاسبان می ماند اگر زینب نبود

مکتب قرآن که از خون شهیدان جان گرفت

بی تحرّک هم چنان می ماند اگر زینب نبود

مجری احکام قرآن او بُوَد با صبر خویش

دین حق بی حکمران می ماند اگر زینب نبود

کرد اسلام حسینی از یزیدی را جدا

حق و باطل توأمان می ماند اگر زینب نبود

در شناسای مسیر حق و باطل فکرها

بی گمان اندر گمان می ماند اگر زینب نبود

شد گلستان کربلا از لاله های احمدی

وین گلستان در خزان می ماند اگر زینب نبود

شعله عالم فروز نهضت سرخ حسین

زیر خاکستر نهان می ماند اگر زینب نبود

ناله مظلومی لب تشنگان دشت خون

در گلو گاه زمان می ماند اگر زینب نبود

فارسان صحنه هیهات منّا الذّله را

داغ ناکامی به جان می ماند اگر زینب نبود

ای «مؤید» هر چه هست از زینب و ایثار اوست

جان هستی ناتوان می ماند اگر زینب نبود

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مرثیه



آن را که مبتلای حسن آفریده اند
غرق غم و بلای حسن آفریده اند
سینه زنیم و سینه ی ما جایگاه اوست
این سینه را سرای حسن آفریده اند
دیوانه وار نعره زنم مجتبی مدد
دل را پُر از هوای حسن آفریده اند
افراشته باد پرچم آقاییِ حسن
سر را به زیر پای حسن آفریده اند
باید که با مرام حسن آشنا شوی
ما را به اقتدای حسن آفریده اند

امام حسن مجتبی(ع)-مدح و مرثیه


 

چراغ و چشم رسول خدا امام حسن

به جن و انس و ملک مقتدا امام حسن

هزار بارم اگر سر جدا شود، دستم

ز دامن تو نگردد جدا امام حسن

در آن زمان که نبودیم ما، ز لطف خدا

ولایت تو عطا شد به ما امام حسن

عجیب نیست مسیحا اگر شود بیمار

ز خاک کوی تو گیرد شفا امام حسن

تمام ارض و سما سفره کرامت توست

کریم کیست به غیر از شما امام حسن

فدای خُلق کریمت شوم که دشمن هم

کند ز کثرت عفوت حیـا امـام حسن

هـزار مـرتبه جـانم فـدای آن پدری

که کرد با تـو مـرا آشنـا امـام حسن

ز کـوه طـور بـود زائـر مـدینه کلیم

شود به کوی تو حاجت روا امام حسن

که گفته دور بقیع تو نیست زوّاری؟

ستـاده‌اند همـه انبیـا امـام حسن

بـه غـربتِ حرم بی‌چراغ تو سوگند

که هر دلی حرم توست یا امام حسن

بـه روز حشر کـه پیغمبران گرفتارند

تو را زنند خلایـق صـدا امـام حسن

دهان و صورت و چشم و لب تو را بوسید

هـزار بـار رسـول خـدا امـام حسن

حضرت زینب(س)-مدح و مرثیه


 

ای برادر، من جهانی را به خود دیوانه کردم

سوختن در عشق را تعلیم هر پروانه کردم

دید چون پروانه از من عاشقی، در حیرت آمد

زان فداکاری که در راه تو ای فرزانه کردم

آن زنم من کز اسارت با دلیری و شهامت

بهر تکمیل شهادت همّتی مردانه کردم

بهر اثبات حقیقت با بیان آتشینم

تا ابد رسوا به عالم زاده مرجانه کردم

تا که آثاری بود از نهضتت در شام ویران

گنج پر اجر تو پنهان گوشه ویرانه کردم

گر به خون اصغرت معلوم شد مظلومی تو

من هم اثبات صبوری را بدان دُردانه کردم

گر چه در ظاهر به زندان و خرابه جای گرفتم

لیک در معنی درون سینه ها کاشانه کردم

گوید «انسانی» که من خادم به دربار حسینم

فخر بر شاهان من از این منصب شاهانه کردم


حضرت زینب(س)-مدح و مرثیه


حضرت زینب(س)-مدح و مرثیه

 

بعد زهرا بهترین زن بین زن ها زینب است

لاف نَبود گر بگویم عین زهرا زینب است

گر بپرسی کیست استاد دبیرستان عشق

خیل شاگردان همه گویند تنها زینب است

گر بسنجی در ترازوی عمل معیار صبر

صبر گوید قهرمان صبر دنیا زینب است

گر مقام او بود از جمع معصومین جدا

آن که ازهرمعصیت باشد مبرّا زینب است

در ریاضی گر حساب جمع از مِنها جداست

آن که از جمع شفاعت نیست مِنها زینب است

آن که با تیغ زبان، کار دو صد شمشیر کرد

کوه صبر و استقامت روح تقوا زینب است

آن که با ایراد نطقی کرد مانند علی

زاده مرجانه را محکوم و رسوا زینب است

آن که بهر ما جهاد فی سبیل الله را

با اسارت می کند تفسیر و معنا زینب است

با شهامت چون اسارت گشت توأم، عقل گفت

آن که در دنیا نظیرش نیست پیدا زینب است

شد رقم پرونده اسلام با خون حسین

آن که با خون سر خود کرد امضاء زینب است

شاعر ژولیده می گوید به آواز جلی

بین زن ها بهترین زن بعد زهرا زینب است