در غم کشته شدگان سانحه نفتکش سانچی
نه تنها در دل آتش تن دریادلان سوزد
که با دریادلان هر دم دل پیر و جوان سوزد
نه تابی بر دل مادر نه صبری بر دل همسر
که از بی تابی آنها زمین سوزد زمان سوزد
توانی نیست تا شرح غم دریادلان گویم
کبوتر رفت و از داغش دل هر آشیان سوزد
خدا صبرت دهد مادر که دیگر رفت جانانت
بکش آهی که از آهت دل هفت آسمان سوزد
میان آب آتش بود و دریا سوخت در آتش
ندیده دیده ای یکجا هم این سوزد هم آن سوزد
" دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید "
دعا کردم فقط هر کس که شد اسباب آن سوزد