یا ابن الحسن
یا ابن الحسن عزیزا شرمنده ام ز رویت
شرمنده ام زروی نورانی عمویت
از نوکر بریدی اما ولم نکردی
مانند استخوانی گیرم در گلویت
از بس گنه نمودم خار تو گشته ام من
خارم خار بد بو عطری بده زبویت
صد بار توبه کردم گفتم که پاک گشتم
افسوس با معاصی بردم من آبرویت
بر روی تو زدم من سیلی ز هر گناهی
آن قدر گناه کردم من گشته ام عدویت
مست گناه بودم عمری ز غفلت خویش
اینک ببین که مستم مست خم و صبویت
من گشته ام پشیمان از بار و بند عصیان
خواهم که باز گردم آیم به راه و کویت
فالی زدم به حافظ، حافظ به من بگفتا
ای نوبهار عاشق، وصل است آرزویت
آمال قلب زارم این است یوسف جان
روی تو را ببینم راهی شوم به سویت
یا ابن الحسن کجایی گشته شعار قلبم
این شعر را بخوانم در گاه گفتگویت
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۱ ساعت 19:47 توسط ذاکر اهل بیت
|
با سلام و عرض ادب این وبلاگ جهت گردآوری و تهیه بانک اشعار مذهبی در فضای مجازی می باشد لذا از کلیه شاعران محترم که اشعارشان در این وبلاگ می باشد و نامشان درج نشده است تقاضا داریم جهت ساماندهی و درج نامشان به ما اطلاع دهند.