شاعر: استاد حاج علی انسانی
در رزمگاه عشق ، نه فرق پسر شكست
دشمن ، درست ، شيشه ی عمر پدر شكست
پشتی ، كه جز مقابل يكتا ، دو تا نشد
پشت حسين بود و ز داغ پسر شكست
تا شد سپر به تيغ ، سر شبه مصطفی (ص)
سر شد دو تا و رونق شق القمر شكست
شد با سر شكسته ز زين سرنگون ولی
با آن شكست داد به بيدادگر شكست
سرسبز شد به اشك نهالم ، وليك تيغ
تا اين نهال خواست برآرد ثمر ، شكست
مادر در انتظار ، و زين بی خبر كه تيغ
از تو سر و ازو دل و از من كمر شكست
آن دست بشكند كه سرت را شكست و يافت
پای اميد مادر خونين جگر شكست
صياد دون به داغ تو او را ز پا فكند
زان دل شكسته ، از چه دگر بال و پر شكست
با اشك چشم ريخته شد طرح اين رثاء
زان اين سروده قيمت در و گهر شكست
شاعر: استاد غلامرضا سازگار"میثم"
ماهم فتاده بر خاک با جسم پاره پاره
ای اشک ها بریزید بر دیده چون ستاره
جز من که همچو خورشید افروختم در این شب
کی پاره پاره دیده اندام ماه پاره
ماهم فتاده بر خاک دیدم که خصم ناپاک
با تیغ زخم میزد بر زخم او دوباره
در پیش چشم دشمن بر زخمت ای گل من
جز اشک نیست مرحم جز آه نیست چاره
خندید قاتل تو بر اشک دیده من
با آنکه خون بر آمد از قلب سنگ خاره
وقتی لبت مکیدم آه از جگر کشیدم
جای نفس برون ریخت از سینه ام شراره
ای جان رفته از دست بگشا دو دیده از هم
جانی بده به بابا حتی به یک اشاره
دشمن چنین پسندد استاده و بخندد
فرزند دیده بندد بابا کند نظاره
چون ماه نو خمیدم با چشم خویش دیدم
خورشید غرقه خون را در یک فلک ستاره
دردا که پیش رویم در باغ آرزویم
افتاد برگ یاسم با زخم بی شماره
جسم عزیز جانم چون دامن زره شد
از زخم هر پیاده از تیغ هر سواره
افتاده جسم صد چاک جان حسین بر خاک
"میثم" بر آن پیکر خون گریه کن هماره